موارد استعمال Need :
Need د رمعنای لازم بودن مورد استفاده قرار می گیرد و همانطوریکه قبلاً اشاره شد به جای فرم منفی must هنگامیکه عدم ضرورت انجام امری د رنظر باشد از needn, t استفاده می شود.مثال :
You must answer in English
You needn, t answer in English
It is not necessary for you to answer in English
فرق must not و need not در دو جمله زیر به خوبی روشن است ؛
You need not light a match, I can see well
لزومی ندارد کبریت روشن کنید ، من می توانم خوب ببینم
You must not light a match; the room is full of gas
نباید کبریت روشن کنید ،اتاق پراز گاز است
Need در زبان انگلیسی دارای دو نقش است:
1- need به عنوان فعل کمکی ( ناقص ): در این حالت فعل need دارای خصوصیات زیر است
1- فعلی که بعد از آن بکار می رود to نمی گیرد
2- برای سوالی کردن مانند can جای آن را با فاعل عوض می کنیم
3- برای منفی کردن فقط کلمه not را بعد از آن بکار می بریم
4- این فعل در سوم شخص مفرد s نمی گیرد
مثال :
لازم است بروید ( مثبت ) you need go - لازم نیست بروید ( منفی ) you need not go
آیا لازم است بروید؟ ( سوالی ) ؟Need you go – او لازم است بیاید ( مثبت سوم شخص مفرد) he need com
2- need به عنوان فعل اصلی : به معنای نیاز داشتن – احتیاج داشتن بکار می رود و کلیه خصوصیات یک فعل اصلی را دارا می باشد و چنانچه بعد از آن فعلی بکار رود حتماً با to می باشد.
I don’t need to speak with him
احتیاجی ندارم که با او صحبت کنم
Do you need any money?
He needs a new car
He doesn’t need a new car
فرم منفی need در زمان گذشته : یکی از مهمترین کاربردهای فعل need بصورت منفی در زمان گذشته است که آن را به دو طریق منفی می کنند و هرکدام با یکدیگر فرق زیادی دارند.
اگرneed به عنوان فعل کمکی در زمان گذشته با کلمه not منفی شود بعد از آن حتماً بایستی از فرم ماضی نقلی استفاده گردد ولی اگر need را در زمان گذشته مانند فعل اصلی منفی کنیم بعد از آن مصدر بکار می رود و معنای دو جمله کاملاً با یکدیگرمتفاوت هستند.مثال:
You need not have gone there last night (But you did)
لزومی نداشت که دیشب به آنجا بروی ( ولی رفتی )
You didn’t need to go there last night (so you didn’t)
لزومی نداشت که دیشب به آنجا بروی (بنابراین نرفتی )
نکته مهم : فرم ماضی نقلی بعد از need not در زمان گذشته نشان دهنده عملی است که فاعل انجام داده ولی لزومی نداشته است.فرم مصدر بعد از didn’t need در گذشته نشان دهنده عملی است که فاعل آن را انجام نداده زیرا لازم نبوده است
مثال دیگر :
I need not have telephoned her
لزومی نداشت که به او تلفن کنم ( ولی تلفن کردم )
I didn’t need to telephone her
لزومی نداشت که به او تلفن کنم ( بنابراین تلفن نکردم )
۱. حرف تعریف نامعین
۲.حرف تعریف معین
۱.a - an نامعین : قبل از اسم مفردی می آید که برای گوینده و شنونده مشخص نیست.
مثال:a book کتابی
an apple سیبی (یک سیب)
نکته1: a و an قبل از اسامی غیرقابل شمارش به کار نمی روند
نکته 2:an قبل از اسمی به کار می رود که اولین حرف آن یکی از حروف صدادار ( u , o, i,e,a) باشد.
مثال: an egg یک تخم مرغ
نکته 3: اگر حرف h در اول کلمه ای خوانده نشود در این صورت از حرف تعریف an استفاده می شود.
مثال: an hour یک ساعت
نکته 4: همچنین قبل از کوته نوشت هایی که با مصوت ( یعنی با تلفظ صدادار ) از حرف تعریف an استفاده می شود.
مثال: an MP یک نماینده مجلس ( تلفظ کلمه = empi)
a قبل از اسمی به کار می رود که اولین حرف آن بی صدا باشد.
مثال: a child بچه ای (یک بچه)
نکته: اگر u و eu صدای یو /:ju/ بدهند قبل از آنها a به کار می رود.
مثال : a university
a European
نکته : اگر اسمی با o شروع شود ولی صدای و /w/ بدهد باز هم از a استفاده می شود.
مثال: a one year old child یک بچه یک ساله
موارد کاربرد a , an
1. برای بیان کلی چیزی از a/an استفاده می شود.
مثال :A baby deer can stand as soon as it is born
بچه آهو درست پس از تولد می تواند سرپا بایستد.
2.برای مطرح کردن چیزی که قبلا در مورد آن صحبت نشده است.
مثال: I saw a snake یک مار دیدم
3.همراه با عبارت های عددی و برای بیان قیمت ، سرعت و نسبت از a و an استفاده می شود.
مثال :
یک دوجین | a dozen |
دو، دوتا | a couple of |
یک صد |
a hundred |
یک سوم | a third |
نیم ، نیمی از | a half |
خیلی ،زیاد،خیلی زیاد | a great deal |
تعداد زیادی،مقدار زیادی | a lot of |
ساعتی پنجاه مایل( پنجاه مایل در ساعت) | fifty miles an hour |
ده دلار در روز | a day $10 |
در این مورد a/an جایگزین per ( در / هر) است. |
۳.با اسامی مشاغل:
مثال: HE is an engineer او مهندس است
۴. هرگاه قبل از اسامی اشخاص ش a و an به کار رود ، نشان می دهد که شخص برای گوینده ناشناس است.
مثال: A Mr.Smith آقایی به نام اسمیت
حرف تعریف معین The
این حرف قبل از هر اسم مفرد، اسم جمع قابل شمارش و غیرقابل شمارش که مشخص باشند، به کار می رود.
موارد استفاده
1. قبل از اسامی که در طبیعت فقط یکی از آنها وجود دارد.
مانند: the earth زمین (کره)
the moon ماه
the sun خورشید
the sky آسمان
2. قبل از اسم شخص یا چیزی که نزد گوینده و شنونده معلوم و مشخص باشد.
could u open the door please؟
در مشخص است
3.هرگاه اسمی قبلا ذکر شده باشد، بار دوم از the استفاده می کنیم.
4.قبل از صفات عالی
The biggest
The most beautiful
5.قبل از وسایل موسیقی
The piano
6.قبل از اسم مفردی که بیانگر طبقه ای از چیزها( اسامی حیوانات،گیاهان،اختراعات و قسمت های بدن) باشد.
The cat is a mammal گربه یک پستاندار است
در واقع با قرار دادن The قبل از اسم مفرد قابل شمارش ،آن را به اسم عام تبدیل می کنیم.
7.قبل از دهه و قرن
The 1800s دهه 1800
The twentieth century قرن بیستم
8.قبل از عبارتهای مربوط به مکان و زمان
The past گذشته
The West غرب
9.قبل از اعداد ترتیبی
The first اولین
قبل از اعداد اصلی به کار نمی رود.
10.قبل از چیزهایی که مفهوم کلی دارند حرف تعریف The به کار نمی رود ولی برای چیزهای جزئی ( جزئی از کل )حرف تعریف The به کار می رود.
مثال: Gold is precious طلا قیمتی است.
The gold in your watch is precious طلایی که در ساعت شماست قیمتی است.
حروف اضافه in و of بعد از اسم، بیانگر حالت جزئی اسم هستند.
11.قبل از کشورها ، ایالات ، شهرها ، دانشگاه ها و مدارس که دارای حرف اضافه
of هستند و قبل از کشورهایی که شکل جمع دارند یا دارای یک صفت هستند
توجه: Great Britain ( بریتانیای کبیر ) مستثنی است و The نمی گیرد.
The state of Florida
The Netherlands
12.قبل از اسامی اقیانوس ها،رودها،دریاها،خلیج ها و اسامی رشته کوه ها ، جزایر و دریاچه ها
توجه: قبل از اسم کوه تنها ، جزیره تنها و دریاچه به صورت مفرد THe به کار نمی رود.
13.قبل از مناطق جغرافیایی
قبل از اسامی قاره ها به کار نمی رود.
اسم مصدر کلمه ایست که ریشه فعلی دارد و با اضافه کردن ing به آخر فعل تشکیل می شود.اسم مصدر کلیه خواص اسم را دارد و در حقیقت یک نوع اسم معنی محسوب می گردد.مثلاً وقتی می گوییم سیگار کشیدن برای بدن شما مضر است کلمه سیگار کشیدن در یک مفهوم کلی بکار رفته و هیچگونه اشاره به کشیدن سیگار در لحظه مخصوص نمی کند. smoking cigarette is harmful to your health سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است. درجمله فوق کلمه smoking اسم مصدر است که از ریشه فعل smoke گرفته شده و نباید آنرا با وجه وصفی حال عوضی گرفت که عمل سیگار کشیدن بصورت حقیقی و واقعی انجام شود که اکثراً در زمانهای استمراری ما شاهد آن خواهیم بود. مثال: John is smoking a cigarette now جان در حال سیگارکشیدن است
When I entered the room,he was smoking cigarette زمانی که وارد شدم،او داشت سیگار می کشید.
در دو جمله فوق کلمه smoking نشان دهنده انجام یک عمل به صورت واقعی است پس وجه وصفی محسوب می گردد.زیرا هیچگونه اشاره ای به سیگار کشیدن در یک مفهوم کلی نشده است.
موارد کاربرد اسم مصدر
1. بعنوان فاعل جمله
مثال:Reading french is easier than writing it
2. بعنوان مفعول جمله
مثال:I like swimming in the summer
3. بعنوان صفت قبل از اسم
This swimming pool is too deep
این استخر شنا خیلی عمیق است
4. در ممنوعیت هایی که بصورت عبارات کوچک نوشته می شود.
مثال: No smoking اینجا سیگار کشیدن ممنوع است
این جمله در اصل بصورت زیر بوده و به منظور خلاصه نویسی تبدیل به عبارت فوق شده است
smoking is forbidden here
5. بعد از حرف اضافه از اسم مصدر استفاده می گردد.
مثال: He is good at telling lies
او در دروغ گفتن خوب وارد است
Can u touch the floor without bending your knees؟
آیا می توانید بدون خم کردن زانوهایتان کف اتاق را لمس کنید؟
6.بعد از افعالی که دارای حروف اضافه مخصوص به خودشان می باشند.
مثال: He insisted on seeing u او اصرار داشت شما را ببیند
He is interested in fishing او به ماهیگیری علاقه زیادی دارد
He was charged with stealing او متهم به سرقت بود
7.بعد از صفات ملکی یا ضمایر مفعولی
مثال: I cant remember his driving
I cant remember him driving رانندگی او را نمی توانم بخاطر بیاورم
I know that your coming will worry him می دانم که آمدن تو او را نگران خواهد کرد
8.بعد از افعال و عبارات زیراسم مصدر می آید.
دست کشیدن - متوقف کردن | stop |
تمام کردن - به پایان رساندن | finish |
بازداشتن از - ممانعت کردن | prevent |
دوری کردن- دوری جستن | avoid |
ریسک کردن - خود را به مخاطره انداختن | risk |
به تعویق انداختن - به بعد موکول کردن | postpone |
لذت بردن - خوشگذرانی کردن | enjoy |
قدردانی کردن | appreciate |
اهمیت دادن | mind |
بررسی کردن -وارسی کردن | consider |
انکار کردن- تکذیب کردن | deny |
پذیرفتم - قبول کردن | admit |
تنفرداشتن از- متنفربودن از | dislike |
تنفرداشتن از- متنفربودن از | detest |
پیشنهادکردن | suggest |
بخشیدن - عفو کردن | forgive |
مقاومت کردن - ایستادگی کردن | resist |
رنجیدن - دلخورشدن از چیزی | resent |
مستلزم بودن - لازم داشتن - گرفتار کردن | involve |
ترس و بیم داشتن | dread |
تمرین کردن | practice |
پیش بینی کردن | anticipate |
عادت داشتن به انجام کاری | to be used to |
عادت داشتن به انجام کاری | to be accustomed to |
بیم داشتن از- ترسیدن از | to be afraid of |
مشتاقانه انتظار کشیدن | to look forward to |
نتوانستن از انجام کاری خودداری کردن | can not help |
تحمل نکردن - طاقت نداشتن | can not stand |
بی فایده است - فایده ندارد | its no use |
خوب نیست - صحیح نیست | its no good |
ارزش داشتن | to be worth |
سخت مشغول بودن - سخت گرفتار بودن | to be busy |
ترک کردن- ول کردن - رها کردن | to quit |
حوصله انجام کاری را داشتن | feel like |
مثال
1.He stopped reading او ازمطالعه دست کشید
2.We finished writing our homework نوشتن تکلیف را تمام کردیم
3.Who can prevent us from getting married? چه کسی می تواند ما را از ازدواج کردن باز دارد؟
4.You can hardly avoid meeting her شما می توانید ازملاقات با او دوری کنید
5.You shouldn,t risk going out if u have a cold اگر سرما خورده اید نباید ریسک کنید و بیرون بروید
6.Postpone sending an answer to their request پاسخ به درخواست انها را به تعویق بیاندازید
7.I enjoy studying English از مطالعه انگلیسی لذت می برم
8.we will appreciate receiving an answer immediately ما از اینکه پاسخ سریعی دریافت کردیم آنرا قدردانی خواهیم کرد
9.Do umindwaiting a few minutes in the hall? ایا اهمیتی دارد اگر چند دقیقه ای در هال منتظر باشید؟
10.We are considering buying a new house ما مشغول بررسی خرید یک منزل جدید هستیم
11.He denied taking the book او حاشا کرد که کتاب را برداشته است
12.He admitted making a mistake او پذیرفت که اشتباه کرده است
13.I dislike getting up early از زود بیدارشدن بیزارم
14.I detest writing letter از نامه نوشتن بیزارم
15.They suggested waiting till dawn آنها پیشنهاد کردند که تا سپیده دم منتظر بمانند
16.Forgive my interrupting u مرا ببخشید از اینکه صحبت شما را قطع کردم
17.I couldn,t resist buying the car نتوانستم در خرید اتومبیل مقاومت کنم ( یعنی آن را خریدم)
18.Heresentedbeing punished او رنجید از اینکه مورد تنبیه واقع شد
19.Putting in a new window,will involve cutting away part of the wall بکار گذاشتن یک پنجره جدید مستلزم قطع کردن قسمتی از دیوار است
20.She dreads lending money to me اواز اینکه به من پول دهد می ترسد
21.You should practice speaking English شما بایستی صحبت کردن انگلیسی را تمرین کنید
22.He anticipated raining او باران را پیش بینی کرد
23.I am used to getting up early من عادت دارم که زود از خواب برخیزم
24.He is accustomed to smoking 20 cigarettes every day او عادت دارد که روزی 20عدد سیگار بکشد
25.He is afraid of talking to her father او می ترسد با پدرش صحبت کند
26.I am looking forward to seeing you مشتاقانه انتظار دیدن شما را می کشم
27.I can,t help laughing نمی توانم نخندم
28.I can,t stand hearing these words من تحمل شنیدن این حرفها را ندارم
29. It is no use arguing with him صحبت کردن با او بی فایده است
30. It is no good talking to him like this خوب نیست با او این طور صحبت کنید
31.This film is not worth seeing این فیلم ارزش دیدن را ندارد
32.He is busy studying او سخت مشغول مطالعه است
33.I have decided to quit smoking من تصمیم گرفتم سیگار را ترک کنم
34.I don,t feel like working حوصله کار کردن را ندارم
توجه :بعد از فعل go اکثرافعال بصورت اسم مصدر بکار می روند که مهمترین آنها عبارتنداز:
go swimming شنا کردن
go fishing به ماهیگیری رفتن
go shopping به خرید رفتن
go climbing به کوهنوردی رفتن
9.بعد از بعضی افعال علاوه بر اسم مصدر می توان از مصدرنیز استفاده کرد. این افعال عبارتنداز:
افسوس خوردن- پشیمان شدن | regret | شروع کردن | begin |
اجازه دادن | permit | شروع کردن | start |
اجازه دادن | allow | ادامه دادن | continue |
سعی کردن | try | دوست داشتن | like |
قصد داشتن - پیشنهاد کردن | propose | بیزار بودن | hate |
آن احتیاج دارد | it wants | سعی کردن | attempt |
احتیاج دارد | it needs | قصد داشتن | intend |
غفلت کردن | neglect | خیلی علاقه داشتن | love |
دست کشیدن-باز ایستادن | cease | ترجیح دادن | prefer |
بخاطرداشتن - بخاطر آوردن | remember | فراموش کردن | forget |
مصدر کلمه ایست که معنی انجام عملی را به صورت آزاد و کلی بیان می کند و وابسته به هیچکدام از زمان ها نیست.از همین مصدر است که افعال را در زمانهای حال - گذشته و آینده بکار می بریم. در حقیقت می توان گفت که مصدر ریشه فعل یا مادر افعال است.علامت مصدر در زبان فارسی (ت-ن) و (د-ن) می باشد.مانند:رفتن ، آمدن، نوشیدن، خوردن.همانطوریکه در زبان فارسی خود کلمه مصدر (مثل نوشتن ) را در جمله بکار نمی بریم در زبان انگلیسی نیز خود کلمه مصدر یعنی فعل و حرف اضافه to بکار برده نمی شود ، مگر بعد از بعضی از افعال خاص که فقط بعد از آنها از مصدر استفاده می شود.
مثال : I like to drink some cold water دلم می خواهد مقداری آب خنک بنوشم
توجه: اگر فعل like بصورت یک مفهوم کلی و عمومی بکار رود بعد از آن بایستی از اسم مصدر استفاده شود.
مثال: I don,t like smoking cigarette من سیگار کشیدن را دوست ندارم
کاربرد مصدر زبان انگلیسی:
1. بعد از افعال زیرمصدر بکار می رود:
قول دادن | promise |
فراموش کردن | forget |
خواستن | want |
دوست داشتن | like |
سوگند خوردن | swear |
موافقت کردن | agree |
امتناع کردن | refuse |
قصور کردن | fail |
امیدواربودن | hope |
درنگ کردن - تأمل کردن | hesitate |
دوست داشتن | would like |
یادگرفتن - آموختن | learn |
تصمیم داشتن | decide |
تصمیم گرفتن | make a decision |
قصد داشتن | plan |
تصمیم گرفتن | determine |
به عهده گرفتن | under take |
به نظر رسیدن | seem |
اداره کردن- سازمان دادن | manage |
سعی کردن | try |
کوشش کردن | attempt |
توقع و انتظار داشتن | expect |
ترسیدن ( از انجام کاری) | be afraid |
آرزو کردن - آرزو داشتن | wish |
کلمات پرسشي
كلمات پرسشي به دو دسته تقسيم مي شوند :
الف) كلمات پرسشي دسته ي اول :
بعد از كلمات پرسشي دسته ي اول همواره جمله به شكل سوالي بكار مي رود.
ب) كلمات پرسشي دسته ي دوم :
بعد از كلمات پرسشي دسته ي دوم ابتدا اسم بكار رفته و پس از اسم جمله به شكل سوالي بكار مي رود.
براي سوالي كردن جملات انگليسي به وسيله ي كلمات پرسشي مراحل زير را انجام مي دهيم .
1- كلمه ي پرسشي مورد نظر را در ابتداي جمله سوالي قرار مي دهيم.
2- پس از كلمه ي پرسشي جمله را به شكل سوالي در مي آوريم.
3- با توجه به معني كلمه ي پرسشي و طبق جداول فوق كلمه يا كلمات حذفي را از جمله حذف مي كنيم .
4- چنانچه كلمه ي پرسشي جزء كلمات پرسشي نوع دوم باشد، اسم را در جمله پيدا كرده و آنرا
پس از كلمه ي پرسشي قرار مي دهيم . (اسم هميشه بعد از كلمه ي حذفي قرار دارد).
تذكر : چنانچه كلمه ي حذفي در ابتداي جمله قرار داشته باشد فقط كافي است كه آنرا از جمـــله حذف كنيم و بجاي آن، كلمه ي پرسشي مورد نظر را قرار داده و بقيه ي جمله را بدون تغـــيير بازنويسي كنيم.
1. There is a book on the table. (What)
What is there on the table?
2. This pen is green. (What colour)
What colour is this pen?
3. She goes to school at 5 o’clock. (What time)
What time does she go to school?
4. Today is Monday. (What day)
What day is today?
5. He is playing football slowly. (How)
How is he playing football?
6. They saw him yesterday. (When)
When did they see him?
7. My father is at home. (Where)
Where is he?
8. He is Mr Irani. (Who)
Who is he?
9. I see some buses in the street. (How many)
How many buses do you see in the street?
10. There is a little water in the glass. (How much)
How much water is there in the glass?
11. That was Ali's car. (Whose)
Whose car was that?
12. Ali is that thin boy. (Which)
Which boy is Ali?
13. Mr Irani teaches English well. (Who)
Who teaches English well?
14. Two boys are at school. (How many)
How many boys are at school?
15. The thin girl is a student. (Which)
Which girl is a student?
(اسم ( Noun
تعریف : اسم کلمه ای است که برای نامیدن هر چیز . شخص و یا مکان بکار می رود
مثال :
Book - Ali – Home – Ahmad – Helena – Mother – Tatiana – Michael …
بعضی از اسامی در زبان انگلیسی مرکب (Compound Noun ) هستند مثل :
Note + book Tea + pot
Work + man Step + mother
Coal + mine Address + book
(انواع اسمها Kinds of Nouns )
در زبان انگلیسی چهار نو ع هستند :
1. اسم عام Common Noun
2. اسم خاص Proper Noun
3. اسم معنی Abstract Noun
4. اسم جمع Collective Noun
اسم عام : اسمی است که در میان عده ای از اشیاء اشخاص و مکان عمومیت داشته باشد . مثل :
Pencil Boy Cinema Girl Desk
اسم خاص : اسمی است که نام مخصوص شخص شئ یا مکان معینی باشد مثل :
Iran Ali Azadi square Kerman shah
اسم معنی : اسم حالت عمل یا وضعیت را اسم معنی گویند و به خودی خود وجود ندارد و آنرا باید در وجود اشیاء یا اشخاص احساس کرد مثل :
Kindness Pain Speed Health
اسم جمع : اسمی است که در صورت مفرد هستند ولی در معنی به گروه و دسته دلالت می کنند مثل :
Army Navy Team
Police Class Crowd
این اسامی را معمولا با فعل مفرد به کار می برند ولی بعضی از آنها با فعل جمع همراهند . مثل :
اسم جمع همراه با فعل مفرد :
The class has an English lesson everyday.
There was a large crowd in the street.
اسم جمع همراه با فعل جمع :
There were a lot of people at the street.
The police have captured the thieves.
اسم های قابل شمارش (Countable ) و غیر قابل شمارش (Uncountable) :
اسم های قابل شمارش اسم هایی هستند که بتوان قبل از آنها اعداد یا a و an به کار برد و یا بتوان آنها را جمع بست . اما اسم های غیر قابل شمارش را نمی توان با اعداد استفاده کرد یا جمع بست .
مثال برای اسم قابل شمارش
We have four children, three sons & a daughter.
مثال برای اسم غیر قابل شمارش
I went out to breathe in some fresh air.
( قید Adverb )
تعریف : به کلمه ای گفته می شود که چگونگی فعل صفت یا قید دیگری را توصیف می کند. مثل :
1) He runs quickly. 2) They are very bad. 3) She came quiet carelessly.
در جمله اول قید مورد نظر چگونگی فعل را توصیف می کند و در جمله دوم قید مورد نظر صفت را توصیف می کند و در چمله سوم قید مورد نظر قید دیگر را توصیف می کند.
انواع قید :
1) قیدهای حالت مثل : quickly- gracefully – kindly
2) قیدهای زمان مثل : today – yesterday – recently – later
3) قیدهای مکان مثل : here – away – outside
4) قیدهای کمی مثل : So - too
5) قیدهای تکرار مثل : often – rarely – seldom – regularly
قید های حالت که حالت و چگونگی انجام کاری را نشان می دهد. معمولا این قیدها بعد از فعل قرار می گیرند وچنانچه آن فعل دارای مفعول باشد این قیدها بعد از مفعول قرار می گیرند. این قیدها در ابتدای وسط و انتهای جمله قرار می گیرند. مثل :
Softly, he gets the paper. (ابتدا)
He quickly ran away. (وسط)
She dances gracefully. (انتها)
چگونگی ساخت قید حالت:
اکثر قیدهای حالت به lyختم می شوند یعنی با اضافه کردن (ly) به آخر صفات به وجود می آیند. مثل :
+ صفت ly Hard Hardly
نکته: بعضی از قیود مانند(slow – clear – quick) هستند که ما بدون اضافه کردن (ly) و همراه با (ly) می توانیم ازآنها استفاده کنیم. مثل :
She explains the problem clear(ly).
نکته : تعدادی از قیود هستند که هم به عنوان صفت و هم به عنوان قید بکار می روند و عبارتند از :
( fast – hard – low – long – late )
مثل :
She has a hard work. (صفت) She works hard. (قید)
It is a long wall. (صفت) He stayed here as long as he can. (قید)
That is the back door. (صفت) Go back. (قید)
قیدهای زمان که زمان انجام کاری را بیان می کنند. این قیود به دو نوع معین و نامعین تقسیم می شوند که بعضی از آنها عبارتند از :
( yesterday – today – tomorrow ) قیود زمان معین
( recently – later – afterwards – already ) قیود زمان نامعین
نکته : معمولا قیدهای معین در جملات ساده در آخر جمله قرار می گیرد اما چنانچه جمله مرکب بود قید را در اول جمله می آوریم. مثل :
She went to the bookshop yesterday.
Tomorrow, we will leave for trip.
مثال برای قیود زمان نامعین :
Recently, the news about the Iraq’s security has not been good.
قیدهای مکان که بیانگر محل وقوع کاری هستند و معمولا بعد از فعل قرار می گیرند اما می توان آنها را در اول یا آخر جمله قرار داد. بعضی از آنها عبارتند از :
( in/inside – under – above – here – there – near – far – below )
مثل :
She came to here one hour ago.
We can go to everywhere we want.
Outside, it was bitterly cold. (ابتدا)
It is hot outside. (انتها)
قیدهای کمی که کمیت و مقدار صفت یا قیدی را نشان می دهند. که عبارتند از :
(Enough) به معنی کافی است یعنی حالت یا صفت بکار رفته به حد کفایت می باشد و به دو صورت در جملات قرار می گیرند :
Noun + Enough
مثل :
I had not enough money for that car.
He has enough courage to be a captain.
Adverb or Adjective + Enough
مثل :
This milk is not hot enough to drink.
It is not easy enough for this job.
قیدهای تکرار که بیانگر تعداد دفعات انجام کاری است که نامشخص تکرار شده است و معمولا قبل از فعل اصلی قرار می گیرد اما اگر افعالی مانند (am – is – are – was – were) در جمله باشد قید تکرار بعد از آنها قرار می گیرد. قیود تکراربه نسبت تعداد تکرار آنها عبارتند از :
(از چپ به راست تعداد دفعات کمتر می شود)
Always>Usually>Often>Sometimes>Now & then>
>>>Occasionally>Not often>Hardly ever>Rarely>Never
(Now & then) گاهگاهی (Occasionally) بعضی مواقع
(Hardly ever) تقریبا هرگز (Rarely) به ندرت
It often rains in North of Iran. (قبل از فعل اصلی)
It always snows in Arrak in winter.
The temperature in Ilam hardly ever gets to 30º in Winter.
He is often here at 6 o’clock in the morning. (بعد از افعال موردنظر)
You are usually in restaurant at noon.
افعال بی قاعده
eat |
ate |
eaten |
fall |
fell |
fallen |
feel |
felt |
felt |
fight |
fought |
fought |
find |
found |
found |
fly |
flew |
flown |
forget |
forgot |
forgotten |
forgive |
forgave |
forgiven |
freeze |
froze |
frozen |
get |
got |
gotten |
give |
gave |
given |
go |
went |
gone |
grow |
grew |
grown |
hang |
hung |
hung |
have |
had |
had |
hear |
heard |
heard |
hide |
hid |
hidden |
hit |
hit |
hit |
hold |
held |
held |
hurt |
hurt |
hurt |
keep |
kept |
kept |
know |
knew |
known |
lay |
laid |
laid |
lead |
led |
led |
learn |
learned/learnt |
learned/learnt |
leave |
left |
left |
lend |
lent |
lent |
let |
let |
let |
lie |
lay |
lain |
lose |
lost |
lost |
make |
made |
made |
mean |
meant |
meant |
meet |
met |
met |
pay |
paid |
paid |
put |
put |
put |
read |
read |
read |
ride |
rode |
ridden |
ring |
rang |
rung |
rise |
rose |
risen |
run |
ran |
run |
say |
said |
said |
see |
saw |
seen |
sell |
sold |
sold |
send |
sent |
sent |
show |
showed |
showed/shown |
shut |
shut |
shut |
sing |
sang |
sung |
sit |
sat |
sat |
sleep |
slept |
slept |
speak |
spoke |
spoken |
spend |
spent |
spent |
stand |
stood |
stood |
swim |
swam |
swum |
take |
took |
taken |
teach |
taught |
taught |
tear |
tore |
torn |
tell |
told |
told |
think |
thought |
thought |
throw |
threw |
thrown |
understand |
understood |
understood |
wake |
woke |
woken |
wear |
wore |
worn |
win |
won |
won |
write |
wrote |
written |
Prepositions of time
|
Prepositions at, in, on
|
Prepositions of place and direction
preposition |
use |
examples |
above |
higher than sth |
The picture hangs above my bed. |
across |
from one side to the other side |
You mustn't go across this road here. |
after |
one follows the other |
The cat ran after the dog. |
against |
directed towards sth |
The bird flew against the window. |
along |
in a line; from one point to another |
They're walking along the beach. |
among |
in a group |
I like being among people. |
around |
in a circular way |
We're sitting around the campfire. |
behind |
at the back of |
Our house is behind the supermarket. |
below |
lower than sth |
Death Valley is 86 metres below sea level. |
beside |
next to |
Our house is beside the supermarket. |
between |
Sth /sb is on each side |
Our house is between the supermarket and the school. |
by |
near |
He lives in the house by the river. |
close to |
near |
Our house is close to the supermarket. |
down |
from high to low |
He came down the hill. |
from |
the place where it starts |
Do you come from Tokyo? |
in front of |
the part that is in the direction it faces |
Our house is in front of the supermarket. |
inside |
opposite of outside |
You shouldn't stay inside the castle. |
into |
entering sth |
You shouldn't go into the castle. |
near |
close to |
Our house is near the supermarket. |
next to |
beside |
Our house is next to the supermarket. |
off |
away from sth |
The cat jumped off the roof. |
onto |
moving to a place |
The cat jumped onto the roof. |
opposite |
on the other side |
Our house is opposite the supermarket. |
out of |
leaving sth |
The cat jumped out of the window. |
outside |
opposite of inside |
Can you wait outside? |
over |
above sth / sb |
The cat jumped over the wall. |
past |
going near sth / sb |
Go past the post office. |
round |
in a circle |
We're sitting round the campfire. |
through |
going from one point to the other point |
You shouldn't walk through the forest. |
to |
towards sth / sb |
I like going to Australia. |
towards |
in the direction of sth |
They walk towards the castle. |
under |
below sth |
The cat is under the table. |
up |
from low to high |
He went up the hill. |
طرز قرار گرفتن صفات قبل از اسم
ترتيب قرار گرفتن صفات پيش از اسم در زبان انگليسي طبق الگوي زير مي باشد.
اسم + جنس (نوع) + مليّت + رنگ + اندازه + عدد
I have two big colorful Persian wooden carpets.
نكته 1: صفات اشاره this – that – these – those و حرف تعريف the و نيز صفات ملكي my – your , …
الف) بر ديگر صفات مقدم هستند.
ب) با يكديگر بكار نميروند.
- The three good student
- This sweet red roses
- My poor old dog
در جملات بالا كلمات the – this – my قبل از صفات ديگر بكار رفته اند.
نكته 2: سه واژه all ، both و half مقدم بر صفات ملكي و حرف تعريف the استفاده ميشوند.
- all the boys
- both my eyes
- all her books
نكته 3: واژه half مقدم بر a و an مي باشد.
- half a minute
- half an hour
1) Which sentence is grammatically wrong?
a) Don’t look at the people sitting over there.
b) Our brain can keep a record of past events.
c) The cars that are sold are very expensive.
d) The new Japanese blue car will become cheaper.ü
ترتيب قرار گرفتن صفات در گزينه d اشتباه است. رنگ بايد قبل از مليت قرار بگيرد پس گزينه d از نظر گرامري غلط است و بايد جمله به اين صورت باشد:
The new blue Japanese car will be come cheaper.
2) Which sentence is grammatically right?
a) The white large cotton shirt was very beautiful.
b) The large white cotton shirt was very beautiful.
c) The cotton white large shirt was very beautiful.
d) The beautiful cotton white shirt was very large.
گزينه b درست است. ترتيب قرار گرفتن صفات صحيح است.
3) A: Do you have a watch?
B: yes, I have ……………….
a) an old gold watch c) an old watch gold
b) a gold old watch d) a watch gold old
زمانهاي انگليسي
زمان شکلی از فعل است که عمل یا حالتی را در زمان نشان می دهد. به طور کلی در زبان انگلیسی سه زمان اصلی وجود دارد: زمان حال، زمان گذشته و زمان آینده.
هر زمان دارای چهار حالت: ساده،استمراری، کامل و کامل استمراری است. زمان های اصلی زمان های واقع شدن فعل را نشان می دهند و چهار حالت مختلف نحوه و چگونگی انجام کار را. با توجه به سه زمان اصلی و چهار حالت هر یک، می توان گفت که در انگلیسی12 زمان به طریق زیر وجود دارد:
زمان هاي آینده
آینده ساده (مستقبل ساده)
آینده استمراری
آینده کامل
آینده کامل استمراری
زمان هاي گذشته
گذشته ساده (ماضی ساده)
گذشته استمراری
گذشته کامل (ماضی بعید)
گذشته کامل استمراری
زمان هاي حال
حال ساده (مضارع)
حال استمراری
حال کامل (ماضی نقلی)
حال کامل استمراری
زمان حال ساده
Simple Present Tense
طرز ساختن:
شكل ساده فعل (مصدر بدون to) + فاعل
تبصره_ در سوم شخص مفرد فعل s یا es می گیرد.
موارد استعمال:
1- برای کارهای عادی و تکراری.در این حالت یکی از قیود تکرار مانند often، never و غیره بین فاعل و فعل اصلی جمله قرار می گیرد:
I usually go to school at 8 o'clock.
2- برای کارهای تغییر ناپذیر و حقیقی:
The earth moves round the sun.
3- برای کارهای عادی ولی تغییر پذیر:
He has a lot of friends.
4- برای کارهایی که در زمان آینده نزدیک به طور قطع صورت می گیرد:
My friend leaves Tehran for Paris tomorrow.
5- افعالی که مربوط به هوش و حواس بوده و یا غیر ارادی باشند با زمان حال بیان می شوند.پاره ای ازاین افعال عبارتند از:
understand, know, notice, mean, want, believe, refuse, have, process, forget, remember, be, wish, consider, forgive, seem, think, imagine, see, hear, feel, smell, taste, suppose, trust, etc.
6- برای وقایع تاریخی که در گذشته اتفاق افتاده و گوینده بخواهد آن را برای شنوندگان با اهمیت خاصی بیان کند.
7- برای بیان استعداد و توانایی از زمان حال ساده استفاده می شود:
He solves difficult problems.
8 - بعد از حروف ربط زیر اگر فعلی به آینده دلالت کند به جای آینده از حال ساده استفاده می کنند:
After, before, since, as soon as, until, till, as, if, unless, when, whenever
مانند:
He will begin his new jobs as soon as he returns home.
زمان حال استمراری
Present Continuous Tense
طرز ساختن:
شكل ing دار فعل اصلي am /are/is + +فاعل
موارد استعمال:
1- بیان کارهایی که در لحظه صحبت ناتمام و در حال ادامه است.در این مورد قیدهایی مانند now, at present, for the time being و غیره همراه است:
He is speaking French now.
2- بیان کارهایی که هنوز پایان نیافته و برای مدتی ادامه خواهد داشت:
We are studying English these days.
3- بیان کارهایی که به صورت عادتی تازه درآمده و احتمالاً زیاد دوان نخواهد داشت:
He is going for a walk once a week.
4- بیان کارهایی که در آینده نزدیک صورت می گیرد.در این مورد ذکر قید زمان آینده ضروری است:
They are leaving for London tomorrow.
5- افعالی که تحت کنترل بشر نیست و غیر ارادی است در زمان حال استمراری کمتر کاربرد دارد و به جای آن زمان حال ساده به کار می رود:
I forget his name.
یادآوری_ در مورد فوق اگر جنبه و معنی ارادی مورد نظر بود زمان حال استمراری (زمان های استمراری) می توان به کار برد:
(فعل see ارادی است)
I see he has written the matter.
به موضوع رسیدگی می کنم(فعل ارادی است)
I am seeing to the matter.
زمان حال کامل (ماضی نقلی)
Present Perfect Tense
طرز ساختن:
اسم مفعول (قسمت سوم فعل اصلي) + have / has + فاعل
موارد استعمال:
1- کاری که در زمان گذشته نامعلوم انجام گرفته است:
He has seen this film.
2- کاری که در گذسته نزدیک انجام گرفته است.در این مورد معمولاً قید just بین فعل معین و اسم مفعول فعل قرار می گیرد:
He has just begun the work.
3- کاری در گرشته به کرات تکرار شده است:
I have read this novel many times.
4- کاری که در گذشته انجام گرفته و اثر آن تا به حال باقی است.در این مورد معمولاً یکی از حروف اضافه since یا for به کار برده می شود:
We have studied English since 1970.
تبصره1_ در مورد فوق گاهی یکی از فعل های زیر به کار برده می شود:
never, ever, always, recently, lately
He has recently been in America.
تبصره2_to be to در ماضی نقلی به معنی رفتن و از جایی دیدن کردن و to be in به معنی اقامت کردن است:
از اصفهان دیدن کرده اند.
They have been to Isfahan.
زمان حال کامل استمراری
Present Perfect Continuous Tense
طرز ساختن:
فعل با ing+ |
+ been |
have |
+ فاعل |
has |
موارد استعمال:
1- کارهایی که در گذشته آغاز شده و ادامه یافته و تا زمان حال رسیده و ممکن است در آینده نیز ادامه یابد:
He has been reading this novel since yesterday afternoon.
2- گاهی عملی از گذشته آغاز شده و ادامه یافته و به زمان حال می رسد ولی در زمان حال قطع می شود:
I have been written a letter for half an hour.
3- بیان کارهایی که در گذشته ادامه داشته در ضمن بین زمان مورد نظر منقضی نشده است:
We have been doing our homework all this afternoon.
زمان گذشته ساده یا ماضی مطلق Simple Past tense
طرز ساختن:
زمان گذشته فعل (قسمت دوم) |
+فاعل |
موارد استعمال:
1- کارهایی که در گدشته معینی انجام گرفته و در این مورد قیدهایی نظیر ago, last night, yesterday و نظایر آنها با جمله همراه است:
I finished my work two hours ago.
2- کارهایی که در گذشته به صورت عادت و تکرار انجام گرفته و اغلب با یکی از قیدهای تکرار همراه است:
When I was in London, I often went to the opera.
تبصره_ ممکن است به جای قید و زمان گذشته فعل از ترکیب (مصدر+ used to ) استفاده کرد.این عمل غالباً برای کارهایی است که در گذشته عادت بوده ولی اکنون متروک است:
I used to play football when I was 16 years old.
3- بعد از حرف ربط unless , if و سایر ادوات شرط برای بیان شرط حال(فرض حال)،زمان گذشته به کار می رود:
If I saw him, I should tell him the matter.
زمان گذشته استمراری (ماضی استمراری)
Past Continuous Tense
طرز ساختن:
فعل با ing + |
was |
+ فاعل |
were |
موارد استعمال:
1- کاری که در گذشته ادامه داشته و همزمان با آن کار دیگری صورت گیرد:
We were reading newspaper when the telephone rang.
2- کاری که در گذشته معین مدتی ادامه داشته است:
He was swimming at 3 o'clock yesterday.
3- کارهایی که همزمان با هم در گذشته مدتی ادامه داشته است:
When we were playing chess, my father was watching television.
4- کارهایی که در طول زمان معین در گذشته ادامه داشته است:
All last month we were visiting round Europe.
زمان گذشته کامل (ماضی بعید) Past Perfect Tense
طرز ساختن:
اسم مفعول (قسمت سوم فعل) |
+had |
+فاعل |
موارد استعمال:
1- بیان کاری که در گذشته قبل از گذشته دیگر انجام گرفته است:
When we got to the station, the train had left.
2- بیان کاری که قبل از زمانی در گذشته انجام گرفته است:
They had finished the work before noon.
تبصره_ گاهی فعل زمان گذشته (مورد اول) و یا قید زمان گذشته(مورد دوم) از جمله حذف می شود ولی شنونده از مضمون سخن بدان پی می برد:
I had seen him (before I left the school).
3- بعد از حرف ربط قیدی مانند unless , if و سایر ادوات شرط برای بیان فرض گذشته به کار می رود:
If he had come earlier, he would have seen the doctor.
زمان گذشته کامل استمراری
Past Perfect Continuous Tense
طرز ساختن:
فعل با ing |
+been |
+had |
+فاعل |
موارد استعمال:
هر گاه دو کار در زمان گذشته انجام گرفته و یکی از کارها مقدم بر دیگری باشد و در عین حال مدتی نیز ادامه داشته باشد آن را به صورت ماضی بعید استمراری بیان می کند:
He had been living in Tehran for 10 years before he died.
زمان آینده کامل استمراری
Future Perfect Continuous Tense
طرز ساختن:
فعل با ing + |
+ been |
+ have |
shall |
+ فاعل |
will |
موارد استعمال:
قرینه این زمان در زبان فارسی وجود ندارد ، این زمان برای کاری است که تا زمان معینی در آینده انجام گرفته و کامل شده یا فبل از زمانی در آینده تمام شده ولی ضمناً مدتی نیز ادامه داشته باشد:
I shall have been living in Tehran for 20 years by next month.
زمان آینده کامل Future Perfect Tense
طرز ساختن:
اسم مفعول فعل |
+ have |
shall |
+ فاعل |
will |
موارد استعمال:
1- كاری که قبل از کار دیگری در آینده تمام و کامل شده است:
When you return, I shall have done my work.
2- کاری که تا زمان معینی در آینده انجام گرفته و تمام شده است.در این مورد معمولاً حرف اضافه زمانی by قبل از قید زمان آینده به کار می رود:
This trip will have sailed by 9 o'clock tomorrow night.
نكته: بعد از حروف ربطی مانند as soon as , until , till که زمان موقت و نزدیک را می رسانند به جای آینده کامل،ماضی نقلی به کار می برند:
I will see you as soon as I have finished my work.
زمان آینده استمراری
Future Continuous Tense
طرز ساختن:
فعل با ing + |
be |
shall |
+ فاعل |
will |
موارد استعمال:
این زمان قرینه ماضی استمراری است و تقریباً در آن موارد منتها در آینده به کار می رود:
1- کاری که در آینده ادامه دارد و کاری بر آن واقع می شود:
When you arrive, we shall be having dinner.
2- کاری که در زمان معینی در آینده در حال ادامه است:
At 2 o'clock tomorrow afternoon we shall be playing football.
3- کارهایی که همزمان با هم در آینده ادامه خواهد داشت:
While they will be listening to the radio, we shall be playing chess.
4- کاری که در طول زمان معینی در آینده ادامه خواهد داشت:
I shall be traveling round Europe all next month.
نكته: موارد استعمال و تغییرات مربوط به will , shall در اشخاص مختلف در این زمان نیز نظیر آینده ساده است.
زمان آینده ساده
Simple Future Tense
طرز ساختن:
مصدر بدون to + |
shall |
+ فاعل |
will |
نكته1: در اول شخص مفرد و جمع از فعل معین shall و در بقیه اشخاص از will استفاده می شود.
نكته2: در موقع سوال در دوم شخص در صورتی که منظور گوینده درخواست و تقاضا باشد از will استفاده می کنن:
آیا ممکن است در را باز کنید؟
Will you open the door?
ولی اگر صرفاً آینده سوالی معمولی مورد نظر باشد جمله فوق به این ترتیب خواهد بود:
آیا در را باز خواهید کرد؟
Shall you open the door?
کاربرد will , shall منظورهای مختلفی را بیان می کند که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
الف_ will در اول شخص به جای shall مفهوم قصد و قول و یا تمایل دارد:
قول می دهم این کار را برای شما انجام دهم.
I will do it for you.
ب_ در دوم شخص مفرد و جمع کاربرد shall به جای will در حالت منفی و سوالی بیان تهدید و یا قول است که گوینده در مورد مخاطب خود به کار می برد:
این کار را نخواهی کرد.
You shall not do it.
پ_ کاربرد shall در سوم شخص مفرد و جمع مبین تهدید و یا قولی است که گوینده در مورد سوم شخص مخاطب خود می دهد:
این مسئله را حل خواهدکرد.
He shall solve this problem.
ت_ در دوم شخص مفرد و جمع همچنین در سوم شخص مفرد و جمع آوری برای بیان اجازه،shall به کار می برند:
You shall see him if you want.
ث_ ترکیب shall we معادل let us بوده و مفهوم کسب اجازه است.
اجازه می دهید بازی را آغاز کنیم؟
Shall we begin the play?
موارد استعمال:
برای بیان کارهایی که در زمان معینی در آینده احتمال وقوع دارد:
We shall take an exam next month.
یادآوری1_ در انگلیسی آمریکایی امروزه فعل will را برای تمام اشخاص به کار می برند.
یادآوری2_ افعال:hope, want, intend, promise, except, choose, like, mean به جای فعل آینده به کار برده می شود:
He hopes to visit Europe next summer.
یادآوری3_ افعال ناقص در آینده به کار نمیروند و به جای آنها از افعال مترادف آنها استفاده می شود مانند can که در آینده به صورت be able به کار می رود:
I shall we able to finish my article tonight.
توجه1_ یکی دیگر از فرمول هایی که در آینده به کار می رود:
مصدر + |
be going to |
+ فاعل |
این فرمول از آینده صرفاً برای کارهای قطعی و معین در آینده است.موقع ترجمه این ترکیب در فارسی از عبارات نظیر قصد دارم،می خواهم،و غیره استفاده می کنند:
میخواهند ما را به شام دعوت نمایند.
They are going to invite us to dinner.
توجه2_ غیر از دو فرمول بالا که بررسی گردید برای آینده نزدیک از دو ترکیب
"to be about to" و "to be on the point of" نیز استفاده می کنند:
در شرف اتمام کار خویش است.
He is about to finish his work.
قصد فرار دارند.
They are on the point of running away.
زمان گذشته کامل استمراری
Past Perfect Continuous Tense
طرز ساختن:
فعل با ing |
+ been |
+ had |
+ فاعل |
موارد استعمال:
هر گاه دو کار در زمان گذشته انجام گرفته و یکی از کارها مقدم بر دیگری باشد و در عین حال مدتی نیز ادامه داشته باشد آن را به صورت ماضی بعید استمراری بیان می کند:
He had been living in Tehran for 10 years before he died.
اســــم در نقش صفت
در زبان انگليسي گاهــي يك اسم قبل از اسم ديگري در نقش صفت ظـــاهر مي شود و آن را توصيف مي كند. چنين اســمي ( اسم در نقش صفت ) اولاً بايد مفــرد باشد و ثانياً محل آن بــــلافاصله قبل از موصوف مي باشد .
تذكر1 : توجه داشته باشيد كه (s) در بعضي از كلمــات مانند : news – physics و … s جمع نيست .
news report _ physics teacher
تذكر2: همانگونه كه مي دانيد يكي ديگر از راههاي معمــــول براي توصيف اسم، استفاده از صفت قبل از اسم مي باشد .
a good – beautiful – fat – thin – happy – clever / girl
تذكر3: با جابجا كردن اسم ها معني عبارت تغيير مي كند .
گل باغچه اي a garden flower
باغچه ي گل a flower garden
كارگر شب(شب كار) a night worker
شب كارگر a worker night
گزينه ي درست را انتخاب كنيد .
1. A store which sells shoes is a …………….. .
a. shoes store b. store shoes
c. shoe store d. shoes stores
2. The desks that are used in offices are called ……………. .
a. offices desks b. office desks
c. desks offices d. desks office
3. The story which is about life is the ……………
a. life story b. story life
c. story of the life d. a and c
4. A bridge which is made of stone is called a ………….. .
a. bridge stone b. stone’s bridge
c. bridge’s stone d. stone bridge
5. Flowers that grow in spring are ………….. .
a. spring flowers b. flowers spring
c. spring flower d. flower spring
جملات زير را كامل كنيد .
1. A student who studies history is called a ………………
2. A book which is about grammar is called a ………………
3. Dishes which are made of iron are called ……………….
انواع کلمات (part of speech )
در دستور زبان انگلیسی هشت نوع کلمه وجود دارد:
1- اسم (Noun). مثال: Ali - book - lion - umbrella
2- صفت (Adjective) مثال: large – good – hot - beautiful
3- ضمير (Pronoun) مثال: him – them – We - They
4- فعل (Verb) مثال: go – come – read - watch
5- قيد (Adverb) مثال: well – slowly – badly - rapidly
6- حرف اضافه (Preposition) مثال: in – at – by - to
7- حرف ربط (Conjunction) مثال: and – or – but - so
8- صوت (Interjection) مثال: oh - Bravo
البته بعضی از کلمات وجود دارند که نسبت به هر جمله می توانند معانی مختلف داشته باشند. به جملات زیر توجه کنید:
1. I gave him a present.
2. I can not tell you at the present moment.
3. They will present you to the king.
4. At present he is absent.
همانطور که ملاحظه می کنید در جمله اول present به معنای هدیه است. (اسم)
در جمله دوم present معنای حال یا حاضر می دهد.(صفت)
در جمله سوم present به معنای مهیا و آماده کردن است.(فعل)
در جمله آخر present به معنای اکنون یا زمان حال است. (قید)
طبیعی است برای تشخیص اینکه یک کلمه در مکانهای مختلف چه معنی می دهد باید گنجینه لغت بیشتری برای خود فراهم آوریم و این میسر نیست مگر با مطالعه کردن و سرو کار داشتن با واژگان انگلیسی و تمرین کردن.
اسم (Noun)
اسم در هر زبانی به طور کلی برای نامیدن شخصی یا حیوانی یا چیزی یا مفهومی به کار می رود. اسمها را می توانیم به دو دسته کلی تقسیم کنیم.
اسمهای عام (common nouns)
اسمهای خاص ( proper nouns)
اسم عام اسمی است که شامل همه افراد همجنس باشد مانند: man- city- book- girl که شامل هر دختر، کتاب، شهر و مردی می شود.
اسم خاص اسمی است که نشان دهنده فرد یا افرادی مخصوص و معین باشد که از آن شخص یا مکان و ... با آن نوع مشخصات خاص فقط یکی وجود دارد. مانند: Iran - Tehran - Ali - John . ممکن است گفته شود که میلیونها علی در دنیا وجود دارد اما باید توجه داشته باشیم که هیچکدام از علی ها عیناً مثل هم نیستند و هیچ انسان مشابه به هم که صد در صد عین هم باشند وجود ندارد.
باید توجه داشته باشیم که اسمهای خاص طبیعتاً نمی توانند جمع بسته شوند یا علامت مفرد بگیرند. اما اسمهای عام می توانند جمع و مفرد داشته باشند.
طريقه جمع بستن اسم
اسم از نظر تعداد بر دو قسم است: اسم مفرد: Singular و اسم جمع: Plural.
برای جمع بستن اسمها به آخر اسم حرف s اضافه می شود.به این مثالها توجه کنید.
boy boys
girl girls
desk desks
lion lions
البته بعضی استثناها هم وجود دارد که تعدادی از آنها را با همدیگر مرور می کنیم.
1- کلماتی که آخرشان به حروف s- sh- ch- x ختم می شوند برای جمع شدن es می گیرند.به این مثالها توجه کنید.
bus buses
brush brushes
box boxes
watch watches
کلماتی که به o ختم می شوند هم معمولا es می گیرند اما استثناهایی هم وجود دارند.
potato potatoes
tomato tomatoes
radio radios
piano pianos
2- کلماتی که به حرف y ختم می شوند اگر قبل از y حرف بی صدا (یعنی غیر از حروف a- i- e- o- u ) وجود داشته باشد حرف y تبدیل به ies می شود.
country countries
dictionary dictionaries
lady ladies
اگر قبل از حرف y حرف صدادار وجود داشته باشد جمع بستن به صورت معمولی است.
boy boys
3- معمولا کلماتی که به f یا fe ختم می شوند این حروف تبدیل به ves می شوند.
wife wives
wolf wolves
knife knives
4- تعداد محدودی از کلمات وجود دارند که به صورت معمول جمع بسته نمی شوند و جمع خاص خودشان را دارند.
man men
woman women
tooth teeth
foot feet
goose geese
child children
جملات معلوم و مجهول
جمله ي معلوم : جمله ي معلوم جمله اي است كه فاعل آن مشخص باشد .
جمله ي مجهول : جمله ي مجهول جمله اي است كه فاعل آن ( كننده ي كار ) مشخص نيست .
اينگونه جملات را هنگامي بكار مي بريم كه :
1- فاعل جمله مشخص نباشد .
2- فاعل از درجه ي اهميت كمي برخوردار باشد لذا گوينده از ذكر آن خودداري مي كند و يا اينكه فاعل را در آخر جمله ذكر مي كند .
3- مفعول و نوع عمل از اهميت ويژه اي برخوردار باشد .
طريقه مجهول كردن جملات معلوم
براي تبديل جملات معلوم به مجهول مراحل زير را انجام مي دهيم :
1- مفعول جمله ي معلوم را به ابتداي جمله ي مجهول انتقال مي دهيم .
2- با توجه به زمان فعل جمله ي معلوم از يكي از افعال to be استفاده مي كنيم .
تذكر1 : چنانچه فعل جمله ي معلوم حال ساده باشد از يكي از افعال am-are-is استفاده مي كنيـــم .
چنانچه فعل جمله ي معلوم گذشته ساده باشد از يكي از افعال was-were استفاده مي كنيم .
چنانچه فعل جمله ي معلوم آينده ساده باشد از فعل will be استفاده مي كنيم .
چنانچه فعل جمله معلوم ماضي نقلي باشد از have/has been استفاده مي كنيم.
چنانچه فعل جمله معلوم ماضي بعيد باشد از had been استفاده مي كنيم.
چنانچه فعل جمله معلوم آينده قصدي باشد از am/is/are going to be استفاده مي كنيم.
تذكر2 : فعل to be را متناسب با مفعول جمله ي مجهول بكار مي بريم .
3- اسم مفعول ( شكل سوم فعل ) فعل اصلي جمله ي معلوم را بعد از فعل to be در جمله ي مجــهول بكار مي بريم .
4- بقيه ي جمله ي معلوم را پس از اسم مفعول در جمله ي مجهول بازنويسي مي كنيم .
يادآوري : جملات معلومي را مي توان به مجهول تبديل كرد كه فعل آن متعددي بوده و پس آن مفعول بكار رفته باشد .بنابراين جملات معلومي كه فعل آن لازم باشد را نمي توان به مجهول تبديل كرد زيرا در اينگونه جملات مفعول وجود ندارد .
بقيه ي جمله + مفعول + فعل اصلي + فاعل = جمله ي مـعلوم
بقيه ي جمله + اسم مفعول + يكي از اشكال to be + مفعول = جمله ي مجهول
تذكر : چنانچه مفعول در جمله ي معلوم بشكل ضمير مفعولي بكار رفته باشد هنگامي كه آنرا به ابتداي
جمله ي مجهول منتقل مي كنيم مي بايست آنرا بشكل ضمير فاعلي مشابهش تبديل كنيم .
me I us we
you you you you
him he them they
her she
it it
نمونه سوال
زير گزينه ي درست خط بكشيد .
1.The film ………………… at school two days ago .
a.showed b.is showed c.was showed d.shows
2………………. the car be washed ?
a.Is b.Will c.Does d.Did
3.A new school will be ……………… near our house next year .
a.build b.builds c.building d.built
4.This car ……………. repeired every day .
a.will b.will be c.is d.was
5.They ……………… seen in the park last week .
a.aren’t b.weren’t c.will d.will be
جملات زير را به مجهول تبديل كنيد .
1.He passed the water to Ali .
………………………………
2.I will teach English naxt year .
…………………………………
3.He did his homework yesterday.
…………………………………...
4.They show the cartoon on Sundays .
……………………………………….
5.Did Neda repair the watch last night.
……………………………………….
شكل صحيح افعال داخل پرانتز را در نقطه چين بنويسيد .
1.This house …………………….. ( build ) two years ago .
2.Two men ……………………… ( kill ) in the accident .
3.The sick man …………………… ( take ) to the hospital .
4.Many people will be …………………… ( invite ) to the party .
5.A letter was …………………. ( write ) yesterday .
بجاي نقطه چين از شكل صحيح فعل to be استفاده كنيد .
1.The tickets ……………. bought last night .
2……………. the rooms be cleaned tomorrow .
3.The dishes …………….. not washed every day .
دو فعــل پي در پي ( قسمت اول )
گاهي در انگليسي دو فعل اصلي بدنبال يكديگر در يك جمله بكار مي روند كه در اين حالت فعــــل دوم داراي يكي از سه شكل زير خواهد بود.
1- مصدر با to 2- مصدر بدون to 3- اسم مصدر ( شكل ing دار)
چنانـچه فعل اول يكي از فعلـهاي want ( خواستن ) – begin ( شـروع كردن ) – decide (تصـــميم گرفتن) – plan ( برنامه ريزي كـردن ) – prefer ( ترجيـح دادن ) – promise ( قـول دادن ) – try (سعــي كردن) - wish ( آرزو داشتن ) وlike ( دوست داشتن ) – tell ( گفتن ) – ask ( درخواست كردن ) – agree ( موافق بودن ) و نظاير آن باشد فعل دوم همـــواره بشـكل مصدر با to بـكارمي رود .
I want to see him at school.
He tried to open the door.
تذكر1 : گاهي بين دو فعل يك اسم يا يك ضمير فاصله مي شود .
I want you to see him at school.
تذكر2 : فعل اول مي تواند زمانهاي مختلفي داشته باشد ولي فعل دوم بشكل مصدر با to بكار مي رود.
He tried to play well.
He tries to play well.
He is trying to play well.
تذكر3 : براي منفي كردن اينگونه جملات مي توانيم از يكي از دو روش زير استفاده كنيم .
الف ) مي توان فعل اول را بر اساس زمان آن با يكي از افعال كمكي منفي كرد .
ب ) مي توان قبل از مصدر با to كلمه ي not را قرار داده ، جمله را منفي كنيم .
They want to watch TV now.
They don’t want to watch TV now.
They want not to watch TV now.
نمونه سوال
زير گزينه ي درست خط بكشيد.
1.I am planning ……………. your country next week.
a.visit b.to visit c.visiting d.visited
2.My father decided ……………. his car.
a.sells b.sell c.selling d.to sell
3.He has promised to ……………. a good mark.
a.to get b.got c.get d.getting
4.Do you prefer …………….. to the cinema? Yes,I do.
a.to go b.go c.going d.went
شكل صحيح افعال داخل پرانتز را در نقطه چين بنويسيد .
1.I hope ………………. ( see ) them soon.
2.Ali is trying ……………… ( learn ) English.
نقل قولهاي مستقيم و غير مستقيم
نقل قول مستقيم: چنانچه گفتار شخصي را عيناً و بدون تغيير بيان كنيم از نقل قول مستقيم استفاده كرده ايم. در اين حالت عين گفتار شخص بين دو گيومه " ........... " قرار مي گيرد و قبل از آن كاما بكار مي رود.
The teacher told us, "Listen to me carefully".
Ali told me, "Don't open the door".
نقل قول غير مستقيم: اگر گفتار شخصي را با تغييراتي بيان كنيم به نحوي كه مفهوم گفتار وي تغيير نكند اين نوع نقل قول را نقل قول غير مستقيم گويند. در اين حالت به كاما و گيومه ها احتياج نيست.
تذكر: در انگليسي سه نوع نقل قول وجود دارد كه عبارتند از نقل قولهاي خبري – سوالي و امري كه در كتاب زبان 3 فقط به نقل قولهاي امري پرداخته شده است و نقل قولهاي خبري و سوالي را در دوره پيش دانشگاهي بررسي مي كنيد.
طريقه تبديل نقل قولهاي مستقيم امري به غير مستقيم
براي تبديل نقل قولهاي مستقيم امري به غير مستقيم به صورت زير عمل مي كنيم .
الف ) در نقل قولهاي مستقيم امري مثبت
در اينگونه از نقل قولها كاما و گيومه ها را برداشته و قبل از شكل ساده فعل از to استفاده مي كنيم.
The teacher told us, "Listen to me carefully".
The teacher told us to listen to him carefully.
تذكر: در تبديل نقل قولهاي مستقيم به غير مستقيم گاهي ضماير تغيير مي كنند.
ب) در نقل قولهاي مستقيم امري منفي
در اينگونه از نقل قولها كاما و گيومه ها را برداشته وبجاي ِ Don't از not to قبل از شكل ساده فعل استفاده مي كنيم.
Ali told me, "Don't open the door".
Ali told me not to open the door.
1. The teacher told his students …………….. the time uselessly.
a. don’t b. not to spend c. not spending d. not spend
2. We said to him, "Do not break the promise." We advised him …………….. the promise.
a. not break b. not breaking c. doesn't break d. not to break
3. I ordered the children ………….. much water to wash the car.
a. not use b. don’t use c. not using d. not to use
افعــال دو كلمه اي
در انگليسي گاهي بعضي از افعال با يك يا چند حرف اضافه تركيب شده و افعال جديدي را بوجود مـي آورند .
نگاه كردن |
look |
چرخيدن |
turn |
مراقب بودن |
look after |
روشن كردن |
turn on |
جستجو كردن |
look for |
خاموش كردن |
turn off |
چشم براه بودن |
look forward |
زياد كردن |
turn up |
همانگونه كه بيان شد افعال دو كلمه اي از يك فعل اصلي و يك يا چند حرف اضافه تشــكيل مي شوند كه به دو دسته ي افعال دو كلمه اي جداشدني و افعال دو كلمه اي جدانشدني تقسيم مــــــــي شوند.
افعـال دو كلمه اي جدا شدني
چنانچه افعال دو كلمه اي شرايط زير را داشته باشند ، مي توان آنها را از يكديگر جدا كرد .
الف) متعدي باشند يعني بعد از آنها مفعول بكار رفته باشد .
put on ( لباس پوشيدن ) - turn down ( خاموش كردن) _ call up ( تلفن زدن )
ب) حرف اضافه ي آنها يكي از حروف اضافه ي over-back-down-up-out-in-off-on باشد .
تذكر: در اينگونه از افعـال دو كلمه اي چنانچه مفعول بصورت اسم باشد آنرا مي توان هم پس از حرف اضافه وهم قبل از حرف اضافه بكـار برد ولي اگر مفعول بشكل ضمير مفعولي باشد ، حتماً مي بايست آنرا قبل از حرف اضافه بكار برد .
He is putting on his shoes.
He is putting his shoes on.
He is putting them on.
افعـال دو كلمه اي جدانشدني
الف )چنانچه افعال دو كلمه اي لازم باشند كه در اين صورت بعد از آنها مفعول بكار نمي رود .
get up ( بيدار شدن) – come back ( برگشتن ) -
ب ) يا اينكه حرف اضافه ي متعاقب فعـل ، غير از حروف اضافه ي فوق باشد كه در اينصورت فعل و حرف اضافه ي آن بهيچ وجه جدا نمي شوند و در اين حـالت مفعول چه بشكل اسم و چه بشكل ضمير بعد از حرف اضافه قرار مي گيرد .
He is looking for his son.
He is looking for him.
گزينه ي درست را انتخاب كنيد.
1.He puts ……………. His best coat to go to a dinner party.
a.in b.by c.on d.off
2.I want to …………… now.
a.turn it on b.turn on it c.turn the radio on d.b and c
3.Your shoes are dirty.Please …………… them …………… .
a.put-on b.turn-of c.take-off d.pick-up
4.Have you given back the book?Yes , I have …………… .
a.given it back b.given back it c.given the book back d.all
5.Is he looking for his son? Yes , he is …………….. .
a.looking for him b.looking him for c.looking his son for d.all
عبارت اسمي Noun Clause
يك عبارت اسمي مجموعه اي از كلمات است كه بجاي يك اسم در جمله بكار مي رود .يك عبارت اسمي با كلماتي نظيرwho – whom – what – where – when – whose – why و ...... آغاز مي شود كه به آنها كلمات ربط
( قيود ربط ) گفته مي شود .
|
|
||||||||
|
|
عبارات اسمي مي توانند در نقش فاعل يا مفعول جمله بكار روند .
به جاي مفعول |
به جاي فاعل |
I don't know the answer. I don't know what the answer is . |
His house is beautiful. Where he lives is beautiful.
|
I know him. I know whom he is. |
Her speech was very good. What she said was very good.
|
چنانچه در مثالهاي بالا دقت شود ترتيب قرار گرفتن كلمات در عبارات اسمي همانند جملات مثبت خبري است يعني بعد از كلمات ربط ابتدا فاعل و سپس فعل بكار مي رود .
تذكر : در پاره اي موارد كلمات ربط بجاي فاعل قرار مي گيرند كه در اين صورت بعد از آنها فعل بكار مي رود .
I know Ali borrowed my book.
I know who borrowed my book .
يادآوري : فقط سه كلمه ربط who – what و which و نيز مشتقات آنها مي توانند چنين حالتي داشته باشند يعني بجاي فاعل بكار روند .
تذكر: تفاوت who و whom در اين است كه who حالت فاعلي دارد يعني جايگزين فاعل مي شود بنابراين بعد از آن فعل بكار ميرود در صورتيكه whom حالت مفعولي دارد و بجاي مفعول مي نشيند و بعد از آن فاعل بكار ميرود .
I know who saw you . من مي شناسم كسي كه شما را ديد .
I know whom you saw.من مي شناسم كسي را كه شما ديديد .
يادآوري : در انگليسي محاوره اي مي توان بجاي whom از who استفاده كرد . ولي در انگليسي رسمي به همان صورتي كه در بالا بيان شد بكار مي روند.
She knows who(m) they met.
يادآوري : در سال اول دبيرستان با عباراتي آشنا شديد كه با كلمه ي that شروع مي شدند كه مي توان آنها را با كلمات ربط تغيير داد .
_ I know that Ali is a good student . I know who is a student.
_ I know that they are going to school. I know where they are going
مــــاضي بعيـد ( گذشته ي كامل )
ماضي بعيد به عملي اشاره مي كند كه در گذشته قبل از عمل ديگري انجام شده باشد .
بقيه ي جمله + اسم مفعول + had + فاعل = ماضي بعيد
تذكر : ماضي بعيد بندرت به تنهايي بكار مي رود و اغلب بوسيله ي كلمات ربط نظير before -after
because – when و … با گذشته ي ساده طبق الگوي زير همراه است .
گذشته ي ساده + before + ماضي بعید |
گذشته ي ساده + when + ماضي بعيد |
ماضي بعيد + because + گذشته ي ساده |
ماضي بعيد + after + گذشته ي ساده |
- Ali had eaten a sandwich before he went to bed .
- I had finished my work when you came .
- She was tired because he had walked for 5 hours .
- They ate lunch after she had left home .
يادآوري : مي توان الگوهاي فوق را بشـكل الگوي زير تغيير داد كه در اين حـالت دو جمله بوسـيله يك كاما از يكديگر جدا مي شوند .
ماضي بعيد + , + گذشته ي ساده + Before
- Before Ali went to bed , he had eaten a sandwich .
زير گزينه ي درست خط بكشيد .
1.He …………… early because he had finished his work.
a.leave b.leaves c.left d.leaving
2.John had learned Persion before he …………….to Iran.
a.come b.coming c.comes d.came
3.I had …………… English .
a.practice b.practiced c.practicing d.practices
4.They …………….. there before you met him.
a.live b.had lived c.lived d.have lived
5…………… she cleaned the room before they arrived?
a.Had b.Does c.has d.Did
6.You answered the questions because you …………… very hard.
a.studied b.have studied c.study d.had studied
شكل صحيح افعال داخل پرانتز را در نقطه چين بنويسيد .
1.They……………….. ( eat ) their dinner before you came.
2.He was tired because he ………………… ( work ) on the farm.
3.I had done my homework before you ………………… ( telephone ) me.
4.You had …………….. ( buy ) the tickets.
ضمــــاير موصولــــــي
چنانچه كلماتي چون which-who-whom و … بعد از يك اسم و در داخــل جمله قرار گيرند همگي به معناي ( كه ) مي باشند و ضمير موصولي محسوب مي شوند . در واقع ضمـــاير موصولي متصل كننده دو جمله مي باشند بطوريكه يكي از جملات ، توصيف كننده ي اسم جمله ي ديگر مي باشد.
The man teaches English. He came by bus.
The man who came by bus teaches English.
جمله ي وصفي
تذكر: به جمله اي كه بعد از اسم مي آيد و آن را توصيف مي كند ، جمله ي وصفي مي گويند .
ضماير موصولي who _ whom
who و whom براي انسان بكار مي روند يعني اسمــي كه قبل از آنها مي آيد ، اشاره به انسان دارد با اين تفاوت كه who حالت فاعلي دارد ( جانشين اسم مي شود ) بنابراين بعد از آن فعل بكـــــار مي رود . در حاليكه whom حالت مفعولي داشته ( جانشين مفعول مي شود ) بنابراين بعد از آن فاعل مي آيد .
فعل + who + اسم ( اشاره به انسان )
فاعل + whom + اسم ( اشاره به انسان )
The man who is walking is my brother.
The man whom you saw there was my brother.
ضمير موصولي Which
Which بــراي اشياء بكار مي رود بدين معني كه اسمــي كه قبـــل از آن قرار مـي گيرد به اشياء يا حيوانات اشاره دارد .
تذكر: which هم حالت فاعلي و هم حالت مفعولي دارد بدين معني كه پس از آن مي توان از فعـل ويا از اسم استفاده كرد .
فعل / فاعل + which + اسم ( اشاره به شيء يا حيوان )
The shirt which he bought is in the room.
He bought the shirt which is in the room.
تذكر: از that مي توان بجاي سه كلمه ي who-whom و which استفاده كرد .
The man that is walking is my brother.
گزينه ي درست را در سوال اول انتخاب كنيد و بجاي نقطه چين در جملات بعدي ضمير موصولي مناسب قرار دهيد .
I am wearing the shoes ………….. my mother gave me.
a.who b.that c.which d.b and c
_The shirt ………………. he bought is very nice.
_The men ……………. were invited came by bus.
_The girl …………….. you saw is a nurse.
درباره حرف تعريف the
به طور كلي بايد بدانيم حرف تعريف the همانطور كه از اسم آن برميآيد يك حرف معرفه ساز (شناختساز) است.
اسم معرفه ((known در مقابل اسم نكره (unknown) قرار دارد. اسم معرف اسمس است كه براي خواننده يا شنونده شناخته شده باشد. البته اين شناخته شدن به معناي شناخت سال تولد يا شماره شناسنامه كسي نيست همينكه اسمي يك بار به گوش از سوي گوينده يا نويسنده به گوش با چشم ما بخورد اگر براي بار دوم آن اسم مورد استفاده قرار گيرد تبديل به معرفه ميشود. يعني بار اول نكره و بار دوم معرفه. (پسري را در در پارك ديدم. پسر فوتبال بازي ميكرد.)
پسري نكره است و پسر معرفه است. در زبان فارسي علامت نكره (ناشناسا) يك در اول و ي در آخر است. علامت معرفه نداشتن علامت است! مقايسه كنيد: مردي و مرد- كتابي و كتاب.
اوايل سال اگر چون بعضي از معلمها را نميشناسيم ميگوييم:
معلمي آمد. (A teacher came.)
اما بعد از مدتي كه همان معلم را ميشناسيم ميگوييم:
معلم آمد.(The teacher came.)
در زبان انگليسي a علامت نكره (ناشناخته بودن) و the علامت معرفه (شناخته بودن) است.
گذشته از اين اصل كلي حرف تعريف the كاربردهاي و موارد منع كاربردهاي ديگري دارد كه ممكن است گاهي اندكي پيچيده به نظر آيد.
1. قبل از نقاط جغرافيايي از the استفاده ميکنيم.
"the North Pole", "the equator"
2. قبل از نام رودخانه ها، درياها و اقيانوسها از the استفاده ميکنيم.
"the Nile", "the Pacific", "the English channel"
3. از the قبل از اسامي مشخصي که ميدانيم تنها يک نمونه از آنها وجود دارد استفاده ميکنيم.
"the rain", "the sun", "the earth", "the White House"
4. قبل از صفات عالي :
"the best", "the tallest", "the most beautiful"
5. پيش از اعداد ترتيبي :
"the fifth lesson", "the ninth day", "the third chapter"
6. قبل از اسامي کشورها و مناطق جغرافيايي که جمع هستند :
"the United States", "the Philippines", "the Alps"
7. پيش از اسامي کتابخانه ها، موزه ها، و هتل ها :
"the Forty-Second Street Library", "the Louvre", "the Statler Hotel"
8. پيش از بعضي از قسمتهاي روز :
"in the morning", "in the afternoon", "in the evening"
توجه: حرف تعريف the تنها قبل از اين بخشهاي روز استفاده ميشود. براي کلماتي مثل night يا midnight يا noon از the استفاده نميکنيم.
"at noon", "at night", "at midnight"
در موارد زير نبايد از حرف تعريف the استفاده كنيم:
1- پيش از نام رشته هاي ورزشي.
مثال:
My son plays soccer
Tennis is expensive
2- پيش از اسامي غيرقابل شمارش زمانيکه در معناي عام خود به کار رفته باشند.
مثال:
Information is important to any organization
- اطلاعات براي هر موسسه اي اهميت دارد. (هر گونه اطلاعاتي)
Coffee is bad for you
- قهوه براي شما خوب نيست. (هر نوع قهوه اي)
3- قبل از اسامي شهرها و کشورها. (مگر اينکه از چند ناحيه يا ايالت تشکيل شده باشند يا اينکه در نام آنها کلماتي مثل states، kingdom، republic، يا union وجود داشته باشد.)
مثال:
Italy, Mexico, Iran, England – Tehran, Tokyo, Paris, Moscow
The United States, The UK (United Kingdom), The Irish Republic
The Netherlands, The Philippines, The British Isles
4- قبل از تمامي ضميرها و همينطور ضماير و اسامي اشاره.
مثال:
He is my only brother
This hotel will be open next week
These are the old classrooms
5- پيش از نام روزها، ماه ها، و سالها.
مثال:
- I go to English class on Mondays and Wednesdays
- He was born in April
- The First World War began in 1914
6- معمولا (نه هميشه) قبل از کلمات زير از the استفاده نميشود:
home, town, church, hospital, prison, school, work, sea
مثال:
He's on his way to work
We were in town last Saturday
We go to school to study
I arrived home before midnight
حـــــروف تعريف
در انگليسـي به دو كلمه ي a و an حروف تعريف نامعين و به كلمه ي the حرف تعريف معين گويند.
كاربرد حروف تعريف نامعين ( a – an )
1-چنانچه اسمــي از نظر شنونده نامشخص باشد قبل از آن اسم حرف تعريف نامعين بكار مي رود.
تذكر1 : حروف تعريف نامعين فقط قبل از اسمهاي قابل شمارش مفرد بكار مي رود .
تذكر2 : an را قبل از اسمهاي مفردي بكار مي بريم كه با يكي از حــروف صدادار ( a –e –i-o –u ) شروع شده باشند . قبل از بقيه ي اسمها a بكار مي رود .
a / book-teacher-radio-man
an / apple-arm-hour-engineer
تذكر3 : اگر بخواهيم اسمي را كه با يك صفت همراه است بشكل نكـــره بيان كنيم ، a يا an را قبل از صفت بكار مي بريم .
2- a يا an عـــلاوه بر اينكه اسم را نكره مي كند ، قبل از نام شغلها بكــار رفته و در اين حالت معني نمي دهند .
He is a doctor. He is an engineer.
كاربرد حرف تعريف معين ( the )
1-چنانچه اسمي از نظر شنونده معلوم و مشخص ( معرفه ) باشد ، قبل از آن اسم حرف تعريف معين بكار مي رود ولي چنانچه اسمي بطور عـام و كلـي در جمله اي مطـرح شود نيازي به حـــرف تعريف نيست .
Books are good friends.
The books which you bought are interesting.
در جمله ي اول كلمــه ي books بطور عام مطرح شده است كه در اينصورت نيازي به the نيست در حاليكه در جمله ي دوم books از نظر شنونده مشخص و معلــوم مي باشد كه اين صورت قبل از آن the بكار رفته است .
تذكر : the بر خلاف a يا an مي تواند قبل از انواع اسمها ، چه مفرد و چه جمع و چه قابل شمارش و چه غير قابل شمارش قرار گيرد .
2-علاوه بر كاربرد كلي فوق كه براي the ذكر شد ، در موارد زير نيز حتمأ از the استفاده مي شود .
a ) قبل از نام اشياء منحصر به فرد جهــان مانند خورشيد ، ماه ، زمين و جهـــات جغرافيايي از the استفاده مي شود .
The sun rises in the east and sets in the west.
b ) چنانچه اسم نكــره اي براي بار دوم يا بيشتر در جمله اي ذكــر شود ، آن اسم بدنبال the بكــار ميرود .
Yesterday I saw a man. The man was crossing the street.
c ) چنانچه بعد از اسمي يكي از ضماير موصولي نظير who-whom-which و … آمده باشد ، قبـل از آن اسم از the استفاده مي شود .
The man who is coming here is Ali's father.
d ) چنانچه دو اسم بوسيله ي حرف اضافه of در حالت اضافه قرار گيرند ، قبـــل از آن دو اسم the بكار مي رود .
This is the door of the classroom.
e ) قبل از صفات عالي از حرف تعريف the استفاده مي شود .
He is the tallest man.
f ) در جملات امري بعد از فعل اصلي اسم همراه the بكار مي رود .
Clean the blackboard , please.
g ) كلماتي مانند صبح ، بعدازظهر ، عصر كه به اجزاء روز مربوط مي شوند هميشه همراه the بكـار مي روند .
the / morning-afternoon-evening
I get up early in the morning.
در موارد زير the بكار نمي رود .
1-قبل از نام قاره ها ، كشورها ، استانها ، شهرها و روستاها
I live in Isfahsn.
2-قبل از اسمهاي خاص مانند : علي ، رضا و …
Do you know Ali?
3-قبل از روزهاي هفته و نام ماههاي سال
We went to Mashad in Mehr.
زير گزينه ي درست خط بكشيد .
1.I took a book. …………. book was about grammar.
a.A b.An c.___ d.The
2.She talked to ………… man who was in the office.
a.the b.a c.an d.___
3.He usually works in ………….. morning and watches TV in ………… evening.
a.the/a b.the/the c.a/the d.a/a
4.She never comes here on …………. Mondays.
a.the b.____ c.a d.an
5.My mother is making tea in …………… kitchen.
a.____ b.a c.an d.the
نكاتي پيرامون also – too و as well
هر سه كلمه فوق به معناي «همچنين» مي باشند با اين تفاوت كه also رسمي تر از بقيه مي باشد و معمولاً قبل از افعال اصلي و بعد از افعال كمكي به كار ميرود.
- He speaks French and he also writes it.
- She was rich and she was also selfish.
ترجيحاً هنگاميكه فعل مورد تأكيد است از also قبل از آن استفاده ميشود.
- I can also swim.
در جمله فوق اشاره مي شود كه علاوه بر فعاليت هاي ديگر قادر به شنا كردن هم هستم.
دو كلمه too و as well بيشتر در پايان عبارت بكار مي روند.
- I've read the book and I've seen the film as well/too.
چنانچه بخواهيم فاعل را مورد تأكيد قرار دهيم بلافاصله بعد از آن از too استفاده مي شود.
- I, too, can swim.
تذكر: سه كلمه also- too و as well در جملات مثبت بكار ميروند و در جملات منفي مي توان از not … either يا neither … nor در جملات مثبت ولي با مفهوم منفي استفاده كرد.
- They haven't phoned and they haven't written either.
- I don't want to go either.
- Neither you nor I know what happened.
- We like neither the American design nor the European one.
چنان كه اشاره شد با تغيير موقعيت too معني جمله تغيير مي كند.
- She, too, understands English.
- She understands English, too.
جمله اول بدين معناست كه او هم مانند ديگران انگليسي را مي فهمد در حاليكه جمله دوم بدان معناست كه او علاوه بر زبان هاي ديگر، انگليسي را هم مي فهمد.
as well تنها در پايان جمله بكار مي رود و پس از آن چيزي قرار نمي گيرد در حاليكه پس از as well as ميتوان شخص يا چيز مورد نظر را ذكر كرد.
- Are they coming as well?
- He gave me money as well as advice.
زمان آينده ي نزديك ( آينده ي قصدي )
از اين زمان براي بيان كارهاي قطعي و معين در زمان آينده ي نزديك استفاده مي شود . در ترجمه اين زمان از عباراتي نظير قصد دارم يا مي خواهم استفاده مي كنيم .
فاعل + am / are / is + going to + شكل ساده فعل اصلي + بقيه جمله
طريقه سوالي و منفي كردن اين زمان
براي سوالي كردن اين زمان فعل to be يعني am – are – is به اول جمله منتقل مي شود . و براي منفي كردن اين زمان بعد از فعل to be كلمه ي not اضافه مي شود .
He is going to play football.
(جمله سوالي) Is he going to play football?
(جمله منفي) He is not going to play football.
يادآوري :
تفاوت اين زمان با آينده ساده در اين است كه در اين زمان از قبل براي انجام كار مورد نظر برنامه ريزي شده است ولي زمان آينده ساده را هنگامي بكار مي بريم كه تصميم جدي يا برنامه قطعي براي انجام كار گرفته نشده است .
- I will study English.
- I am going to study English.
نمونه سوال :
گزينه درست را انتخاب كنيد .
1. I am going to ………………. to the radio.
a. listening b. listened c. listen d. listens
2. They're going ………………. to Isfahan by train.
a. travel b. traveling c. traveled d. to travel
3. Ali is ……………… to write a letter for his brother.
a. going b. walking c. writing d. reading
4. Are you …………….. to paint the door ?
a. go b. to go c. going d. went
5. Mr Karimi ……………….. not going to study physics.
a. was b. were c. is d. are
نكـــــاتي درباره ي no-any-some
some به معني مقداري يا تعدادي صفت مقدار مي باشد و مي تواند قبل از اسمهاي قابل شمارش جـمع و همچنين قبل از اسمهاي غير قابل شمارش بكار رود .
I have some books.
I have some money.
Some
اغلب در جمــلات مثبت بــكار مي رود و معادل آن در جملات منفي و سـوالي كلمه ي any به معني هيچ يا اصــلأ مي باشد . توضيح اينكه any همــانند some مـي تواند هم قبـل از اسمهاي قابــل شمارش جمع و هم قبل از اسمهاي غير قابل شمارش بكار رود .
There are some pens on the table.
There are not any pens on the table.
Are there any pens on the table?
تذكر1 : در جمـــلات منفي مي توانيم تركيب not any را حذف كرده و بجاي آنــــها كلمـه ي no را قـرار دهيم . no نيز همــانند some و any هم قبل از اسمهاي قابــــل شمارش جمـع و هم قبــــل از اسمهاي غير قابل شمارش بكار مي رود .
تذكر2 : no در جملات مثبت بكار مي رود ولي به جمله مفهوم منفي مي بخشد .
There are not any pens on the table.
There are no pens on the table.
I did not drink any milk.
I drank no milk.
يادآوري :كلمات مركبي كه با some – any و no ساخته مي شوند نيزاز قوانين فوق پيروي مي كنند.
somebody – someone - something
anybody – anyone - anything
nobody - no one - nothing
I see somebody in the library.
She didn't eat anything.
You will say nothing.
زير گرينه ي درست خط بكشيد.
1. I didn't see …………….. money in the box .
a.any b.no c.many d.some
2. Do you see ……………. snow on the ground ?
a.no b.many c.any d.some
3. There is …………… water in the glass.
a.no b.some c.little d.a,b and c
4. I didn’t ask …………… to help me.
a.nobody b.somebody c.anybody d.a and c
اسم مصدر Gerund
در انگليسي اسم مصدر را با اضافه كردن ing به انتهاي شكل ساده فعل بوجود مي آورند . اسم مصدر در جمله همانند اسم عمل مي كند .
smoking – swimming – speaking – watching
موارد استفاده از اسم مصدر به شرح زير مي باشد :
1- به عنوان مبتداي جمله
Learning English is not difficult.
2- به عنوان مفعول جمله كه در اين حالت پس از برخي از افعال بكار ميرود .
I like swimming in the river.
تذكر : افعالي كه پس از آنها مي توان از اسم مصدر استفاده كرد عبارتند از :
avoid – enjoy – finish – imagine – keep – mind – miss – like – stop – mind – dislike
تذكر : پس از برخي از افعال هم مي توان از اسم مصدر و هم از مصدر با to استفاده كرد . تعدادي از اين افعال عبارتند از :
allow – begin – forget – mean – like – prefer – remember – agree
He likes to go / going to the park.
3- پس از حروف اضافه مانند : on – in – at – from – of ) ( از اسم مصدر استفاده مي شود .
I am tired of sitting here.
4- پس از تركيبات زير از اسم مصدر استفاده مي شود .
It's no good – It's no use – can't help – can't stand
It is no good going outside in this rainy day.
يادآوري :اسم مصدر مي تواند به تنهايي يا همراه يك عبارت بكار رود .
Learning is easy.
Learning English is easy.
Learning English at school is easy.
1. I’m tired of ……………… on this chair.
a. sitting b. sit c. sat d. to sit
2. My brother enjoys ……………… in the river.
a. swim b. to swim c. swimming d. swam
3. Is it dangerous to drive on this road?
No, ……………… on this road is not dangerous.
a. drove b. driving c. drive d. drives
ضمايم پرسشي (Question Tags)
ضمايم پرسشي پرسشهاي کوتاهي هستند که به انتهاي يک جمله (در انگليسي محاورهاي) افزوده ميشوند.
به جملات زير دقت کنيد:
-
You are a teacher, aren't you?
(شما يك معلم هستيد، اينطور نيست؟) -
Farhad works hard, doesn't he?
(فرهاد سخت کار ميکند، اينطور نيست؟)
در مثالهاي بالا aren't you و doesn't he ضمايم پرسشي هستند.
قواعد ساختن ضمايم پرسشي
1- ضمايم پرسشي از دو کلمه ساخته ميشوند: يک ضمير فاعلي پس از يک فعل کمکي:
|
2- فاعل آن با فاعل جمله اصلي مطابقت ميکند:
-
Jim plays football, doesn't he?
-
The students will be arriving soon, won't they?
3- فعل کمکي آن با فعل کمکي جمله اصلي مطابقت ميکند، با اين تفاوت که:
الف- اگر جمله اصلي مثبت باشد، «ضميمه پرسشي» منفي، و اگر جمله اصلي منفي باشد «ضميمه پرسشي» مثبت خواهد بود.
-
It wasn't an interesting film, was it?
-
They will finish their job, won't they?
-
You wouldn't tell anyone, would you?
ب- اگر هيچ نوع فعل کمکي در جمله اصلي وجود نداشت از does، do و يا did (با توجه به زمان جمله) استفاده ميکنيم:
-
She plays the piano, doesn't she?
-
You look well today, don't you?
-
You sold your car, didn't you?
نقل قول Reported speech
هنگاميکه ميخواهيم گفتههاي شخص ديگري را نقل کنيم، ميتوانيم از دو حالت مختلف استفاده کنيم:
1- ميتوانيم گفتههاي شخص مورد نظر را عيناً (واو به واو) تکرار کنيم (نقل قول مستقيم):
-
She said, 'It is raining.'
و يا ميتوانيم از نقل قول غير مستقيم استفاده کنيم:
-
She said that it was raining.
در مثال زير به تغييرات ايجاد شده خوب دقت کنيد:
|
جدول تغييرات از نقل قول مستقيم به غيرمستقيم
در نقل قول غيرمستقيم، فعل اصلي جمله معمولاً زمان گذشته است و نيز افعال موجود در بقيه جمله هم بايد به زمان گذشته تبديل شوند. اين تغييرات به شرح زيرند:
مثال |
غير مستقيم |
→ مستقيم |
'I love you,' he said. → He told her that he loved her. |
گذشته ساده |
حال ساده → |
'I'm talking on the phone,' she said. → She said that she was talking on the phone. |
گذشته استمراري | حال استمراري → |
He said, 'The rain has stopped'. → He said that the rain had stopped. |
گذشته کامل | حال کامل → |
He said, 'I've been reading for 3 hours.' → He said that he had been reading for 3 hours. |
گذشته کامل استمراري | حال کامل استمراري → |
He said, 'I met him in the theatre.' → He said he had met him in the theatre. |
گذشته کامل | گذشته ساده → |
'I was driving carefully,' he told the police. → He told the police he had been driving carefully. |
گذشته کامل استمراري | گذشته استمراري → |
|
افعال کمکي وجهي در نقل قول غيرمستقيم
در نقل قول غيرمستقيم افعال کمکي وجهي may ،can ،will و shall به might، could، would و should تبديل ميشوند. يعني:
|
تبديل ميشود به → |
|
مثال:
-
'I will sell my car,' he told me.
He told me that he would sell his car. -
'I can help you,' he said.
He said he could help me. -
'The teacher may be ill,' he said.
He said that the teacher might be ill.
ولي افعال كمكي used to، ought to و must در جملات نقل قول غيرمستقيم تغييري نميکنند:
-
I told her that I used to smoke twenty a day.
تغييرات لازم ديگر در نقل قول غيرمستقيم
در نقل قول غيرمستقيم علاوه بر تغييراتي که در افعال صورت ميگيرد، در بعضي ديگر از اقسام کلمه، از جمله قيدها نيز تغييراتي ايجاد ميشود که در جدول زير بعضي از آنها را ميبينيد:
غيرمستقيم |
مستقيم→ |
that |
this |
those |
these |
there |
here |
then |
now |
that day |
today |
the previous day / the day before |
yesterday |
the next day / the following day |
tomorrow |
the following week / year ... |
next week / year ... |
the previous week / year ... |
last week / year ... |
چند مثال:
-
'I like it here,' he said.
He said that he liked it there. -
He said, 'We'll visit the factory tomorrow.'
He said that he would visit the factory the next day.
افعال مجهول (the passive voice)
در جملات معلوم (active)، فاعل به عامل يا کننده عمل فعل دلالت دارد. در واقع ما از افعال معلوم براي بيان اينکه فاعل چه کاري را انجام دهد استفاده ميکنيم. به اين مثالها توجه کنيد:
-
The dog chased the cat. (سگ گربه را دنبال کرد)
-
My father built this house in 1960. (پدرم اين خانه را در سال 1960 ساخت)
ولي جملات مجهول (passive) به ما اين اجازه را ميدهند که کسي يا چيزي را که کننده يا انجام دهنده عملي نيست (غير عامل) در جاي فاعل قرار دهيم. در واقع از افعال مجهول براي بيان اينکه چه عملي بر روي فاعل اتفاق ميافتد، استفاده ميشود:
-
The cat was chased by the dog. (گربه توسط سگ دنبال شد)
-
This house was built in 1960. (اين خانه در سال 1960 ساخته شد)
هنگام استفاده از حالت مجهول، توجه داشته باشيد که در اغلب موارد اينکه چه کسي يا چه چيزي عمل را انجام ميدهد نا معلوم يا بياهميت است. مثلاً در جمله زير اينکه چه کسي اتاق را تميز ميکند براي گوينده اهميتي ندارد:
-
This room is cleaned every day. (اين اتاق هر روز تميز ميشود)
ولي اگر بخواهيم بيان کنيم که چه کسي (يا چه چيزي) آن عمل را انجام داده است، در اين صورت بايد از حرف اضافه by استفاده کنيم:
|
ساختار
بطور کلي براي ساخت صيغه مجهول فعل معلوم، فعل to be را به همان زمان فعل معلوم ميآوريم و اسم مفعول همان فعل را به آن ميافزاييم:
-
معلوم: Somebody cleans this room every day.
-
مجهول: This room is cleaned every day.
-
معلوم: He bought this car last week.
-
مجهول: This car was bought last week.
در جدول زير ميتوانيد فهرست افعال معلوم و معادل مجهول آنها را ملاحظه کنيد:
زمان |
معلوم |
مجهول |
حال ساده |
keeps |
is kept |
حال استمراري |
is keeping |
is being kept |
گذشته ساده |
kept |
was kept |
گذشته استمراري |
was keeping |
was being kept |
حال کامل |
has kept |
has been kept |
گذشته کامل |
had kept |
had been kept |
آينده |
will keep |
will be kept |
شرطي |
would keep |
would be kept |
شرطي کامل |
would have kept |
would have been kept |
مصدر |
to keep |
to be kept |
مصدر حال کامل |
to have kept |
to have been kept |
وجه مصدري اسم مصدر |
keeping |
being kept |
جملات شرطي
جملات شرطي شامل دو قسمت ميباشند: يکي عبارت شرطي و ديگري عبارت اصلي. عبارتي که حاوي if باشد را عبارت شرطي و عبارت ديگر را عبارت اصلي ميناميم.
رويدادي که در عبارت اصلي توصيف ميشود بستگي به شرطي دارد که در عبارت شرطي بيان ميشود.
we will get wet. |
If it rains this evening, |
عبارت اصلي |
عبارت شرطي |
عبارت شرطي ميتواند در انتهاي جمله نيز بيايد، ولي در اين صورت علامت ويرگول (,) حذف ميشود:
if you press this button. |
The door opens |
عبارت شرطي |
عبارت اصلي |
به طور کلي سه نوع جمله شرطي وجود دارد:
از جملات شرطي نوع اول براي بيان يک شرط (يا موقعيت) ممکن و يک نتيجه محتمل در آينده استفاده ميشود.
if | حال ساده | will/won't |
مصدر بدون to |
if |
I work hard, |
I will |
pass my exams. |
-
If I find your watch, I will tell you. (.اگر ساعت شما را پيدا کنم به شما خواهم گفت)
-
If we leave now, we'll catch the 10.30 train.
(اگر حالا حرکت کنيم به قطار ساعت 10:30 ميرسيم) -
If I see him, I'll tell him the news. (.اگر او را ببينم خبرها را به او خواهم گفت)
-
You'll get wet if you don't take an umbrella. (.اگر چتر نبري خيس خواهي شد)
|
از جملات شرطي نوع دوم براي بيان يک شرط يا موقعيت غير واقعي يا غير ممکن و نتيجه محتمل آن در زمان حال يا آينده بکار ميرود. در واقع در اين نوع جملات حال يا آيندهاي متفاوت را تصور ميکنيم.
if | گذشته ساده | would ('d) would not (wouldn't) |
مصدر بدون to |
if |
I had more money, I |
would ('d) |
buy a new car. |
if |
you lived in England, you |
would ('d) |
soon learn English. |
چند مثال ديگر:
-
If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)
(اگر به پول احتياج داشت به او قرض ميدادم) -
If I had more time, I'd help you. (اگر وقت بيشتري داشتم به شما کمک ميکردم)
-
If I were* a rich man, I'd buy an expensive car.
(اگر ثروتمند بودم يک ماشين گرانقيمت ميخريدم) -
I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.
(اگر آن کار را به من پيشنهاد ميکردند هم قبول نميکردم)
|
از اين نوع جملات شرطي براي تصور گذشتهاي غير ممکن استفاده ميشود. در واقع در اين نوع جملات، گوينده آرزوي يک گذشته متفاوت را دارد. (ولي به هر حال گذشتهها گذشته!)
if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + .... |
-
If I'd seen you, I would have said hello.
(اگر تو را ديده بودم، سلام ميدادم) -
If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.
(اگر با دقت بيشتري رانندگي کرده بود، مجروح نميشد) -
If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.
(اگر ميدانستم شما در بيمارستان بستري بوديد ميآمدم و شما را ملاقات ميکردم) -
I would have gone to see him if I had known that he was ill.
(اگر ميدانستم بيمار بود ميرفتم و به او سر ميزدم)
|
زمانهاي مربوط به آينده
در زبان انگليسي براي بيان زمان آينده از افعال و حالتهاي مختلفي استفاده ميشود که آنها را به ترتيب اهميت در زير ميبينيد:
1- will + verb
از فعل کمکي will براي نشان دادن آينده در جهتهاي زير استفاده ميشود:
الف- پيشبيني: براي توصيف چيزي که ميدانيم، يا انتظار داريم که اتفاق بيفتد:
-
It will be rainy tomorrow.
(فردا هوا باراني خواهد بود) -
You will be sick if you eat all those sweets.
(اگر همه آن شيرينيها را بخوري مريض ميشوي)
ب- بيان تصميمي كه درست در همان لحظه گرفته شده است:
-
I will answer the phone.
(من تلفن را جواب ميدهم) -
I'll see you tomorrow. bye!
(فردا ميبينمت.خداحافظ)
2- be + going to + verb
الف- از اين ساختار براي بيان برنامهها و تصميماتي که از قبل گرفته شدهاند، استفاده ميشود:
-
We're going to paint this room blue.
(ما ميخواهيم اين اتاق را آبي بزنيم) -
I'm going to be a doctor.
(ميخواهم يک دکتر بشوم)
ب- همچنين از اين ساختار ميتوان براي بيان يک پيشگويي، مخصوصاً وقتي که براساس مدرکي در زمان حال باشد، استفاده نمود.
-
She's going to have a baby. (Because she's pregnant)
(او قرار است كه يك بچه بدنيا بياورد) -
It's going to rain. (It's cloudy)
(ميخواهد باران ببارد)
بعضي اوقات تفاوتي بين will و be going to براي يك پيشبيني وجود ندارد.
|
3- حال استمراري (Present Progressive)
از حال استمراري براي بيان يک برنامه يا يک قرار بين افراد در آينده استفاده ميشود و معمولاً به آينده نزديک اشاره دارد:
-
I'm meeting my friend this evening.
(امروز بعدازظهر دوستم را ملاقات ميکنم) -
They are driving to Scotland at the weekend.
(آنها آخر هفته به اسکاتلند ميروند)
گاهي اوقات تفاوتي نميکند که براي بيان يک برنامه يا قرار از حال استمراري و يا از ساختار be going to استفاده شود، به عنوان مثال:
-
We're going to see a play tonight.
or: We're seeing a play tonight.
4- راههاي ديگر بيان آينده
راههاي ديگري نيز براي صحبت درباره آينده وجود دارد، به عنوان مثال:
a) Will + be + verb-ing
-
Next week I'll be talking about how to use a microscope.
(هفته آينده درباره نحوه استفاده از ميکروسکوپ صحبت خواهم کرد)
b) Be + to + verb
-
Iranian president is to visit Russia.
(رئيس جمهور ايران از روسيه بازديد ميکند)
c) Be + about + to + verb
The mayor is about to announce the result of election.
(شهردار به زودي نتايج انتخابات را اعلام خواهد کرد
زمان گذشته كامل
ساختار
جملات مثبت و منفي:
جملات پرسشي:
|
کاربرد
ما از زمان گذشته کامل استفاده ميکنيم تا نشان دهيم عملي پيش از عمل ديگري در گذشته اتفاق افتاده است (گذشته در گذشته). در واقع گذشته کامل معادل گذشتهی زمان حال کامل است. (با گذشته ساده مقايسه کنيد)
به مقايسه بين زمانهاي حال کامل و گذشته کامل توجه کنيد:
گذشته کامل |
حال کامل |
* We weren't hungry. We'd just had dinner. * I didn't know who he was. I'd never seen him before.
|
* We aren't hungry. We've just had dinner. * Who is that man? I've never seen him before.
|
چند مثال ديگر از زمان گذشته کامل:
-
It was the first time he had ever seen a tiger.
-
When I arrived at the cinema, the film had already begun.
-
She didn't want to go to the theatre with the others because she'd seen the play before.
مقايسه بين گذشته كامل و گذشته ساده
به تفاوت ميان جملات زير دقت کنيد:
-
When I arrived home, my wife went out.
-
but: When I arrived home, my wife had gone out.
زمان گذشته استمراري
ساختار
جملات پرسشي:
|
جملات مثبت و منفي:
|
کاربرد
از زمان گذشته استمراري بيشتر براي بيان کارهايي استفاده ميشود که در گذشته اتفاق افتاده و مدتي ادامه داشتهاند ولي حدود زماني آنها به طور دقيق مشخص يا مهم نيست.
در اغلب موارد گذشته استمراري همراه با گذشته ساده بکار ميرود. در چنين حالتي، گذشته استمراري بر کارها و فعاليتهاي طولانيتر (در پسزمينه) دلالت ميکند، در حالي که گذشته ساده بر کارها و فعاليتهايي دلالت ميکند که در ميانه کارهاي طولانيتر واقع شدهاند.
بطور کلي «گذشته استمراري» در موارد زير بکار ميرود:
1- براي بيان کاري که قبل از زمان خاصي در گذشته آغاز شده و احتمالاً پس از آن نيز ادامه داشته است:
-
'What were you doing at 6.00?' 'I was having breakfast.'
(.ساعت 6 چکار ميکرديد؟ داشتم صبحانه ميخوردم)
2- براي بیان کار يا فعاليتي در گذشته که به وسيله چيزي قطع شده باشد:
-
The phone rang when I was watching TV.
(.وقتي داشتم تلويزيون تماشا ميکردم، تلفن زنگ زد) -
While I was driving home, my car broke down.
(.هنگاميکه داشتم به خانه بر ميگشتم، ماشينم خراب شد)
3- براي بيان کار يا فعاليتي به پايان نرسيده در زمان گذشته (در مقايسه با گذشته ساده که کارهاي کامل شده را بيان ميکند):
-
I was reading a book during the flight. (I didn't finish it)
-
but: I read a book during the flight. (I finished it)
زمان حال كامل
ساختار
جملات مثبت و منفي:
جملات پرسشي:
چند مثال:
|
کاربرد
1- براي بيان عملي که در گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد:
-
I have studied English since 1990. (از سال 1990 به مطالعه انگليسي پرداختهام)
-
She's lived in Tehran for 10 years. (او به مدت 10 سال در تهران زندگي کرده است)
-
How long have you lived in Tehran? (چه مدتي در تهران زندگي کردهايد؟)
-
I've lived in Tehran all my life. (همه عمرم را در تهران زندگي کردهام)
|
2- براي بیان تجربهاي که در زماني در زندگي شخصي اتفاق افتاده است. در واقع اين عمل در گذشته روي داده و به پايان رسيده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. اين که اين عمل يا تجربه چه موقعي روي داده، مهم نيست:
-
I have never been to England. (من هرگز به انگلستان نرفتهام)
-
She has had several operations up to now. (تا کنون چندين عمل جراحي داشته است)
-
He's written a lot of short stories.(او داستانهاي کوتاه زيادي نوشته است)
3- براي بيان عملي که در گذشته نزديک اتفاق افتاده ولي اثر آن در زمان حال مشاهده ميشود. در اين حالت از yet، already، still و just بسيار استفاده ميکنيم:
|
-
I've just had a sandwich. (من تازه يک ساندويچ خوردهام)
-
I've already seen the movie. (اين فيلم را قبلاً ديدهام)
-
The bus hasn't arrived yet. (اتوبوس هنوز نرسيده است)
-
I still haven't finished my homework. (هنوز تکاليفم را تمام نکردهام)
|
زمان گذشته ساده
ساختار
(last week) (yesterday) |
worked |
I, we, you, he, she, ... |
played |
||
heard |
|
|
کاربرد
گذشته ساده در موارد زير کاربرد دارد:
1- براي بيان کاري که در گذشته و زمان مشخصي به پايان رسيده است:
-
We met last week.
-
He left yesterday.
2- براي بیان کارهايي که پشت سرهم در يک ماجرا يا داستان ميآيند:
-
I walked into my room and sat down. Suddenly I heard a noise coming from outside. I got up and went towards the window...
3- براي بيان عادت يا شرايطي در گذشته:
-
When he was a child, they lived in a cottage in the jungle.
-
Every day he walked in the jungle to....
نکاتي در مورد هجي (verb + ed)
1- هنگاميکه فعلي به e ختم ميشود، فقط d اضافه ميکنيم:
loved, hated, used
2- افعال يک هجايي (يک بخشي) که به ترتيب شامل يک حرف صدادار و يک حرف بيصدا ميباشند، حرف بيصداي آخر تکرار ميشود:
stopped, planned, robbed
ولي اگر دو حرف صدادار وجود داشته باشد، حرف بيصداي آخر تکرار نميشود:
looked, cooked, seated
اگر حرف بيصداي آخر y يا w باشد نيز تکرار نميشود:
played, rowed, showed
زمان حال استمراري
ساختار
I |
‘m am |
coming going doing taking |
You We they |
‘re are |
|
She He it |
‘s is |
کاربرد
1- براي بيان عملي که هماکنون جريان دارد:
· She is watching the TV.
· He is working at the moment.
2- براي بيان عملي يا موقعيتي که در حال حاضر در حال وقوع ميباشد، اما الزاماً در همين زمان صحبت کردن در حال رخ دادن نيست:
· I'm reading an exciting book.
· He is learning Arabic.
(توجه داشته باشيد که مثلاً در جمله اول، شخص گوينده ممکن است در همين لحظه مشغول مطالعه کتاب باشد و يا اينکه ممکن است منظورش اين باشد که مدتي است مشغول مطالعه کتاب است ولي هنوز تمام نشده است.)
3- براي بيان قراري تعيين شده در آينده:
· I am meeting him at the park.
4- براي بيان كار يا شرايطي موقتي:
· I'm living in a small flat now, but I'm trying to find a better one.
(در حال حاضر در يک آپارتمان کوچک زندگي ميکنم، اما دارم سعي ميکنم يک بهترش را پيدا کنم)
نكاتي در مورد هجي (افعال ing دار)
1- افعالي که به يک e ختم ميشوند، آن e حذف ميشود:
come, coming take, taking write, writing
ولي در مورد افعالي که به ee ختم ميشوند، اين قاعده صدق نميکند:
agree, agreeing see, seeing
2- در افعال يک بخشي (يک هجايي) که داراي يک حرف صدادار و يک حرف بيصدا ميباشند، حرف بيصداي آخر تکرار ميشود:
running, stopping, getting
ولي چنانچه حرف بيصداي آخر y يا w باشد، تکرار نميشود:
showing, enjoying
زمان حال ساده
ساختار
|
|
کاربرد
زمان حال ساده يکي از متداولترين زمانها در زبان انگليسي ميباشد که براي مقاصد زير مورد استفاده قرار ميگيرد:
1- براي بيان عملي که هميشه تکرار ميشود، مانند يک عادت يا رسم:
|
2- براي بیان حقیقتی که همیشه یا معمولاً درست است:
-
The earth orbits the sun.
-
I come from Iran.
-
Some animals migrate in winter. (بعضي از حيوانات در زمستان مهاجرت ميکنند.)
3- براي بيان حقيقتي که براي مدتي (طولاني) دوام داشته باشد:
-
I work in a shop.
-
She lives in a small cottage.
|
نکاتي در مورد هجي (verb + s)
1- افعالي که به x, ch, sh, ss و o ختم ميشوند، به جاي es ، s ميگيرند:
kisses, washes, watches, does, boxes
2- افعالي که به y ختم ميشوند و قبل از آن حرف بيصدايي بيايد، y به ies تبديل ميشود:
try, tries hurry, hurries fly, flies
ولي آن دسته از افعالي که به y ختم ميشوند و قبل از آن يک حرف صدادار وجود دارد، تنها يک s ميگيرند:
plays, buys, enjoys
گرامر درس هشت interchange 1
Unit 8 What's your neighborhood like?
کاربرد کلمه: there is , there are
there is به معنی وجود دارد و در مفرد بکار میره
there are به معنی وجود دارند و در جمع بکار میره
برای مثال
there is a book on the table.
وجود دارد کتابی روی میز
there are some books on the table.
وجود دارند چند تا کتاب روی میز.
نکته : برای سوالی کردن کافی است مشتقbe یا فعل کمکی دیگر راقبل از کلمهthere بیاوریم
مثال
there is a book here
اینجا یک کتاب وجود دارد
is there a book here?
there are some students in this room.
وجود دارند چند تا دانش آموز داخل اتاق
are there some students in this room?
نکته: کلمه some برای تعداد نامشخصی از اسمهای قابل شمارش مانند کتاب و مداد و ..... و برای مقادیر نا مشخصی اسم غیر قابل شمارش بکار می رود
درجملات منفی به جای some از کلمه any استفاده می شود
some وany هر دو در جمله پرسشی به کار می روند
some به معنای تعدادی و any به معنای هیچ می باشد
گرامر درس هفت interchange 1
Unit 7 We had a great time!
(simple past tense) زمان گذشته ساده
طرز ساختن زمان گذشته ساده بدینقرار است(( زمان گذشته فعل+ فاعل))
کاربردهای زمان گذشته ساده:
1- برای بیان عملی که در زمان گذشته در موقیت معینی انجام گرفته است مانند:
I saw him yesterday.
من او را دیروز دیدم
2- برای بیان تکرار و عادت در گذشته:
I saw him on my way to school everyday last month.
من در ماه گذشته هر روز او را سر راهم به مدرسه می دیدم.
3- برای بیان اعمالی که در زمان گذشته همزمان با هم به صورت لحظه ای رخ داده اند. مانند:
when the teacher entered all the students stood up.
وقتی که معلم وارد شد همه دانش آموزان برخاستند
توجه: افعال در زبان انگلیسی بر دو قسم اند
الف - افعال با قاعده Regular Verbs فرم گذشته و اسم مفعول یا قسم سوم این افعال با افزودن ed به اخر زمان حال آنها ساخته می شود. مانند:
work _ worked_ worked
invite_ invited_ invited
study_ studied_ studied
ب - افعال بی قاعده Irregular Verbs فرم گذشته واسم مفعول یا افعال تابع قاعده وقانونی نیست وباید آنها را از بر کرد. مانند:
eat_ ate_ eaten.
do_ did_ done.
go_ went_ gone.
see_ saw_seen.
نکته: در مورد افعالی که در آخر آنها حرف y وجود دارد هنگام افزودن ed اگر حرف ما قبل آخر بی صدا باشد ((y)) به((i)) تبدیل می شود ولی اگر حرف ما قبل آخر بی صدا باشد ((y)) تغیر نمی کند مثال:
study_ studied
play_ played
کار برد was و were
1- was وwere فرم گذشته فعل be هستند
2- was را برای اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد و were را برای بقیه اشخاص به کار می بریم.
I was busy we were busy
you were busy you were busy
He was busy they were busy
برای سوالی کردن جملات کافی است جای was و were را با فاعل عوض کنیم
mehdi was busy.
was mehdi busy?
they were busy.
were they busy?
و هنگام منفی کردن کلمه Not را به آنها اضافه می کنیم مانند
mehdi wasn't busy
they weren't busy
برای سوالی کردن زمان گذشته ساده از کلمه did در ابتدای جمله استفاده می کنیم و فعل را از حالت گذشته در می آوریم
فرمول
<<بقیه جمله + مصدر بدون to + فاعل +did >>
mehdi worked here yesterday.
did mehdi work here yesterday?
به جوابهای کوتاه مثبت و منفی زمان گذشته توجه کنید
yes, I did yes, we did
yes, you did yes, you did
yes, He did yes, they did
پاسخهای کوتاه منفی
No, I didn't No, we didn't
No, you didn't No, you didn't
No, He didn't No, they didn't
فرم منفی کردن زمان گذشته ساده
<< بقیه جمله +to مصدر بدون+ didn't+ فاعل>>
He came here yesterday.
He didn't come here yesterday.
و هنگام سوالی کردن با کلمه پرسشی از فرمول زیر استفاده می کنیم
What did you do?
شما چیکار می کردید؟
اول کلمه پرسشی سپس فعل کمکی بعد فاعل و بعد فعل اصلی
where did you go?
شما کجا رفته بودید؟
what did you study yesterday?
شما چه چیزی را دیروز مطالعه می کردید؟
یا هنگام استفاده از was و were به روش زیر استفاده می کنیم
کلمه پرسشی+ was یاwere + فاعل
where was mehdi?
مهدی کجا بود؟
when was mehdi sick?
مهدی کی مریض بود؟
did you work on saturday?
آیا شما شنبه کار کردید؟
yes, I did. I worked all day.
بله.من تمام روز رو کار کردم
No, I didn't. I didn't work at all.
نخیر. اصلاً کار نکردم
what did mehdi do on saturday?
مهدی روز شنبه چیکار می کرد؟
He stayed home and studied for a test.
او خانه مونده بود و برای امتحان مطالعه می کرد.
did you go anywhere last weekend?
آیا شما جایی رفته بودی آخر هفته گذشته؟
yes, I did. I went to the movies.
بله . من رفته بودم سینما.
No, I didn't. I didn't go anywhere.
نه. من جایی نرفته بودم
How did mehdi spend his weekend?
مهدی آخر هفته اش رو چطور گذرانده؟
He went to restaurant and sang with some friends.
مهدی با چند تا از دوستان به رستوران رفته و آواز خوندن.
were you in Tehran?
آیا شما تهران بودی ؟
Yes, I was
بله. بودم
was the weather ok?
هوا خوب بود؟
No, it wasn't.
نه خوب نبود
Were you and your cousin on vacation?
آیا شما به همراه پسر عموی خودتون در تعطیلات بودید؟
cousin به معنی پسر عمو یا دختر عمو یا پسر دایی یا دختر دایی بکار میره
Yes, we were.
بله ما بودیم
were your parents there?
آیا خانواده های شما هم آونجا بودند؟
No, they weren't.
نه اونجا نبودند
How long were you away?
به چه مدت مسافرت بودی؟
I was away for a week
من بودم به مدت یک هفته
How was your vacation?
چطور بود تعطیلات شما؟
It was excellent.
عالی بود
where did you go?
شما کجا رفته بودی؟
I went out of town.
من رفته بودم خارج از شهر
who did you go with?
چه کسی همرا شما بود؟
I went with my brother.
من به همراه برادرم بودم
what time did you go?
ساعت چند شما رفتید؟
we went around 10
ما ساعت 10 رفتیم
How did you like it?
چطور اون رو دوست داشتید( یعنی خوش گذشت)
we liked a lot.
ما دوست داشتیم زیاد.
گرامر درس شش interchange 1
Unit 6 How often do you exercise?
adverbs of frequency
قیدهای تکرار
تعریف قید: قید کلمه ای است که در مورد یک فعل یا صفت یا قید ویا یک جمله توضیح می دهد
قیدهای تکرار: کلیه افعال کمکی محلشان قبل از قیدهای تکرار یک کلمه ای مانند always می باشد. محل این قیدها قبل از فعل اصلی وبعد از فعل کمکی می باشد مشتقات Be همیشه قبل از قیدهای تکرار یک کلمه ای می آیند حتی اگر به عنوان فعل اصلی در جمله به کار رفته باشند این قاعده در مواردی که جمله منفی باشد نیز صادق است.
نکته: افعال کمکی کلماتی مانند کلمات زیر می باشند.
do,don't,doesn't, can,must,............
کلمه have در جملاتی مانند جمله زیر فعا کمکی محسوب می شود.
they have always worked at night.
آنها تا به حال همیشه شبها کار می کردند.
ولی این فعل در جمله زیر معنای خوردن می دهد و فعل اصلی محسوب می شود
I always have some cheese for breakfast
من همیشه برای صبحانه مقداری پنیر می خورم.
نکته کلمه sometimes از قاعده بالا مستثنی است و اگر افعال کمکی یا مشتقات Be به حالت منفی باشند قبل از آنها می آید.
He sometimes doesn't know the answers.
او بعضی وقتها جواب ها را نمی داند.
He sometimes isn't here.
او بعضی وقتها اینجا نیست.
mehdi isn't usually hungry.
مهدی معمولاً گرسنه نیست.
mehdi doesn't often read at night.
مهدی اغلب شبها مطالعه نمی کند
mehdi doesn't always have coffee for breakfast .
مهدی همیشه برای صبحانه قهوه نمی خورد.
قیدهایی مانند never به معنی هر گز و rerely و seldom هر دو به معنی به ندرت خود مفهوم نفی دارند وبرای منفی کردن معنای جمله کافی هستند لذا به همراه این قیدها فعل را به صورت مثبت می آوریم.
He doesn't never smoke. غلط
He never smokes صحیح
.او هرگز سیگار نمی کشه
He is rarely absent in the morning.
او به ندرت صبح ها غایب است.
He seldom runs in the morning.
او به ندرت صبح ها می دود.
قیدهای تکرار
100% always همیشه
almost always تقریباً همیشه
usually معمولاً
often اغلب
sometimes بعضی وقتها
hardly ever به ندرت
alomst never تقریباً هیچ وقت
0% never هرگز
mehdi is always happy.
مهدی همیشه شاد است.
mehdi often studies at night.
مهدی اغلب شبها مطالعه می کند.
mehdi usually drinks milk in the morning.
مهدی معمولاً صبح ها شیر می نوشد.
mehdi sometimes has coffee for breakfast.
مهدی بعضی وقتها برای صبحانه قهوه می خورد.
mehdi is never busy at night.
مهدی هرگز شب ها مشغول نیست
mehdi rarely smokes in the morning
مهدی به ندرت صبح ها سیگار می کشد
به معنی چند وقت به چند وقت و چند وقت یکبار می باشد How often
once به معنی یک مرتبه وقید می باشد
twice قید و به معنی دو مرتبه یا دو بار می باشد
و حالا اگر خواستیم بگویم سه بار یا چهار بار از کلمه times استفاده می کنیم برای مثال
three times,four times, five times,....................
How often do you exercise?
شما چند وقت یکبار تمرین می کنید
I lift weights every day.
من وزنه برداری می کنم هر روز
I go jogging once a week
من می روم د و آهسته یکبار در هفته
I play soccer twice a month.
من فوتبال بازی می کنم دو مر تبه در ماه
I swim about three times a year.
من شنا می کنم سه مرتبه در سال(یعنی در طول یک سال سه مرتبه شنا می روم)
I don't exercise very often.
من اغلب ورزش نمی کنم( یعنی زیاد اهل ورزش نیستم)
do you ever watch TV in the evening?
آیا شما همیشه عصر تلوزیون تماشا می کنید؟
Yes, I often watch TV after dinner.
بله من اغلب بعد از شام تلوزیون تماشا می کنم
I sometimes watch TV before bed.
یا
sometimes I watch TV before bed *
من بعضی وقتها قبل از اینکه بخوابم تلوزیون تماشا می کنم.
I hardly ever watch TV.
من به ندرت تلوزیون تماشا می کنم.
No, I never watch TV.
نه من هرگز تلوزیون تماشا نمی کنم
conversation
you're really fit ,Ali. do you exercise a lot?
شما اندام خوبی داری علی. آیا شما زیاد تمرین می کنید
well, I almost always get up early
خوب من تقریباً همیشه صبح زود از خواب بیدار می شوم
I lift weight for an hour
من برای یک ساعت وزنه می زنم( یعنی با وزنه تمرین می کنم)
I often go in-line skating.
من اغلب می روم به اسکی
How often do you exercise like that?
چند و وقت به چند وقت آن جوری تمرین می کنید؟
about five times a week.
تقریباً پنج بار در هفته
what about you?
شما چطور
I hardly ever exercise.
من به ندرت تمرین می کنم
do you have regular fitness program?
آیا شما برنامه منظمی برای تناسب اندام داری؟
yes, I usually go to a gym.
بله من معمولاً به باشگاه می روم
do you play any sports?
آیا شما ورزشهایی را انجام می دهید( یعنی تمرین می کنید)
which ones?
کدام یکی ها را؟
I always play football
من همیشه فوتبال بازی می کنم
I often go swim
من اغلب شنا می روم
questions with how ; short answers
سوال با how و جواب کوتاه
how well به معنی چقدر خوب
how good به معنی چقدر خوب
how long به معنی تا کی یا تا چه وقت
به معنی چند وقت به چند وقت و چند وقت یکبار می باشد How often
work out تمرین کردن
How often do you work out?
چند وقت یکبار شما تمرین ی کنید؟
Every day هر روز
Twice a week دو بار در هفته
Not very often اغلب نه
How well do you play tenis?
چقدر خوب تنیس بازی می منید؟
pretty well خیلی عالی
About average در حد متوسط
Not very well نه زیاد خوب
How good are you at sports?
pretty good خیلی خوب
Ok خوب
Not so good نه زیاد خوب
How long do you spends at the gym?
چقدر از وقت خودتون را در باشگاه صرف می کنید؟
Thirty minutes a day. نیم ساعت در روز
Two hours a week. دو ساعت در هفته
About an hour on weekends. تقریباً یک ساعت در آخر هفته ها
گرامر درس پنج interchange -1
Unit 5 Tell me about your family.
present continuous
زمان حال استمراری
فرمول << (فعل+ing ) اسم مصدر +am + is are + فاعل>>
کار برد برای عمالی که هم اکنون در حال انجام است می باشد
مثال
I am watering the flowers now
من حالا گلها رو آب میدم.
طرز منفی وسوالی کردن زمان حال استمراری:
برای منفی کردن این زمان کافی است کلمه not را به مشتقات be اضافه کنیم و برای سوالی کردن کافی است جای مشتق be را با فاعل عوض کنیم
سوالی کردن و منفی کردن
mehdi is studying grammar جمله خبری
جمله سوالی is mehdi studying grammar?
جمله منفی mehdi is n't studying grammar.
برای ساختن سوال با کلمه پرسشی در زمان حال استمراری یکی از کلمات پرسشی را در ابتدای جمله آورده پس از از آن مشتق (be(am/ is / are وسپس فاعل و فعل اصلی را می آوریم
برای مثال
mehdi is studying grammar جمله خبری جمله سوای is mehdi studying grammar?
what is mehdi studying?
mehdi is drinking coffee
مهدی قهوه می نوشد
is mehdi drinking coffee?
آیا مهدی قهوه می نوشد
what is mehdi drinking?
مهدی چه چیز می نوشد
در اینجا کلمه مودر پرسش grammar می باشد که از جمله حذف میشه
are you living at home now?
آیا شما در در خانه زندگی می کنید( یعنی مستقل زندگی نمی کنید)
yes , I am NO , I'm not.
نخیر بله
is your sister working for the government?
آیا خواهر شما برای دولت کار می کند(یعنی کارمند دولت است)
yes , she is No she's not/ No she isn't
نخیر بله
are Ed and Jill going to college this year?
آیا ئد و جیل می روند کالج امسال؟
yes, they are No they're not/ NO they aren't
نخیر بله
where are you working now? شما الان کجا کار می کنید؟ I'm not working now. I need a job من الان کار نمی کنم. من احتیاج به کار دارم(یعنی بیکارم و دنبال کار هستم) what is your brother doing this days? این روز ها برادر شما چیکار می کنه؟ He's traveling in the Tehran. اون به تهران سفر کرده who are your parents visiting this week? این هفته خانواده شما با چه کسی ملاقات داشته؟ they're visiting my grandmother. آنها مادر بزرگم را ملاقات کرده اند
Quantiffiers
علامت یانشانه ای که حجم یا محدوده چیزی را نشان می دهد
100% all همه
nearly all تقریباً همه families have only one child.
خانواده ها فقط یک فرزند دارند
most بیشترین
many بسیار
a lot of بسیاری families are smaller these days
خانواده ها کوچکتر هستند
some بعضی
not many نه خیلی
a few کمی couple have more than one child
زوجها بیشتر از یک فرزند دارند
few کمی
0% non one هیچ کس gets married before the age of 18
ازدواج می کنند قبل از 18 ساله گی
.: Weblog Themes By Pichak :.